هدف‌گیری متنی هرگز به‌طور واقعی متنی نبوده است – هوش مصنوعی سرانجام این را تغییر می‌دهد

پست حمایت‌شده توسط وی‌تاوتاس پاوکستیس، مدیرعامل اسکی‌می

حمایت‌شده توسط:

بیشتر آنچه امروز به‌عنوان «متنی» به‌فروش می‌رسد، همچنان بر همان منطق کلیدواژه است که یک دهه پیش به کار می‌بردیم. صنعت هدف‌گیری متنی را بازآفرینی نکرد؛ فقط یک کلیدواژه را با یک خوشه جایگزین کرد.

کلیدواژه‌ها زمانی بهترین ابزار ما بودند. اکنون هدف‌گیری مبتنی بر کلیدواژه به‌طور اساسی نادرست است – و زمان آن رسیده که این را بپذیریم. در بازارهای انگلیسی‌زبان، نقص‌های آن به‌راحتی نادیده می‌مانند. اما اگر این روش را به‌صورت جهانی در اروپا، آفریقا، آسیا یا خاورمیانهٔ چندزبانه اعمال کنید، تقریباً بلافاصله از کار می‌افتد.

به‌عنوان مثال، عبارتی که در انگلیسی حس تقویت‌کننده دارد، ممکن است در اندونزیایی طعنه‌آمیز به‌نظر برسد. طنز همیشه به‌دقت قابل ترجمه نیست و ظرافت‌ها از بین می‌روند.

جالب است که هوش مصنوعی، نه انسان‌ها، است که تبلیغات دیجیتال را احساس انسانی‌تری می‌بخشد.

نقطه‌کور جهانی

مشکل اصلی تبلیغات متنی امروز تمرکز بر بخش کوچکی از اینترنت است — عمدتاً دنیای غربی انگلیسی‌زبان. این رویکرد نادیده می‌گیرد که معنا چگونه در زبان‌ها، فرهنگ‌ها و حتی احساسات تغییر می‌کند.

در بسیاری از بازارهای نوظهور، زمینه تنها یک مسأله زبانی نیست؛ بلکه فرهنگی و موقعیتی است. اما اکثر سیستم‌های متنی همچنان به فهرست‌های ثابت کلیدواژه و دسته‌بندی‌های ثابت مخاطبان تکیه می‌کنند. آن‌ها نمی‌توانند این نکات ظریف را شناسایی کنند. به‌نحوی، ما هنوز از ابزارهایی که برای یک مخاطب طراحی شده‌اند، برای ارتباط با جهانی که به زبان‌های متعدد سخن می‌گوید و به روش‌های بی‌شمار فکر می‌کند، استفاده می‌کنیم.

از کلیدواژه‌ها به درک

در اینجا هوش مصنوعی همه چیز را تغییر می‌دهد.

راه‌حل‌های تبلیغات متنی مبتنی بر هوش مصنوعی باید چهار محدودیت دیرینه‌ای را که هدف‌گیری متنی را محدود کرده‌اند، برطرف کنند.

۱. درک معنا، نه صرفاً کلمات. راه‌حل‌های تبلیغات متنی باید کل صفحه، شامل ساختار، لحن و احساسات آن را بخوانند تا نیت را همانند یک انسان درک کنند.

۲. فراتر از مخاطبان پیش‌ساخته. در حالی که اکثر راه‌حل‌های متنی دسته‌بندی‌های ثابت را ارائه می‌دهند، راه‌حل‌های مؤثر تبلیغات متنی به تبلیغ‌کنندگان این امکان را می‌دهند تا مخاطبان زمان‌واقعی برنامه‌پذیر ایجاد کنند که بازتابی از حالت، ارزش‌ها و لحن احساسی برند باشند.

۳. چندزبانه و سازگار فرهنگی باشید. پلتفرم باید تقریباً تمام زبان‌های جهان را درک کند تا تیم‌ها بتوانند کمپین‌های متنی مرتبط را به زبان رومانیایی یا سواحیلی اجرا کنند، بدون از دست دادن حس محلی.

۴. شفاف و قابل حسابرسی. هر مکان‌گذاری تبلیغ باید همراه با توضیحی باشد: چرا با محتوا مطابقت دارد (یا ندارد) و چگونه با استراتژی برند هم‌راستا است. این وضوح به تبلیغ‌کنندگان اجازه می‌دهد تا زمینه را به‌صورت زمان واقعی تنظیم کنند، به‌جای این‌که حدس بزنند الگوریتم چه می‌بیند.

ابزار DeepContext شرکت Eskimi دارای تمام این چهار قابلیت است. این ابزار با «نقشه‌راه برند» (Brand Blueprint) آغاز می‌شود. این چارچوب سفارشی لحن، حساسیت‌ها و ارتباطات موردنظر را مشخص می‌کند. سپس «موتور مرتبط‌سازی» (Relevance Engine) محتوای زنده وب را اسکن می‌کند و به‌طور مداوم می‌آموزد که کدام محیط‌ها بیشترین تطابق را با این نقشه‌راه دارند. این رویکرد سفارشی می‌تواند بر روی هر DSPی فعال شود.

DeepContext همچنین مجموعه‌های مخاطب موضوعی آماده برای فعال‌سازی (مانند المپیک زمستان) را ارائه می‌دهد. این مجموعه‌ها از طریق SSPهای بزرگ، همچون Index Exchange، PubMatic و Equativ، در دسترس هستند. این روش سریع‌تری برای بهره‌گیری از هوش متنی است که نیازی به ساخت از صفر ندارد.

هوش انسانی‌تر

سال‌ها تبلیغات دیجیتال سعی کرده‌اند زمینه را از طریق کلیدواژه‌ها و فرضیات رمزگشایی کنند. هوش مصنوعی به ما فرصتی می‌دهد تا از نو شروع کنیم و به‌جای تخمین، درک واقعی بسازیم.

با درک معنا، لحن و زمینهٔ محلی، تبلیغات متنی مبتنی بر هوش مصنوعی به برندها این امکان را می‌دهد که سرانجام با مردم صحبت کنند، نه فقط به سمت آن‌ها. وقتی از نقاط داده به معنا می‌رویم، نه تنها عملکرد را بهبود می‌بخشیم؛ بلکه ارتباط دیجیتال را دوباره احساس انسانی می‌کنیم.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *