همزمان با گسترش OpenAI در همه جهتها، مدیرعامل جدید بخش Applications مأموریتی دارد تا ChatGPT را ضروری و سودآور سازد.

در صورتی که ساختار OpenAI نتواند عجیبتر شود — سازمانی غیرانتفاعی که بر یک شرکت تجاری که به یک شرکت عمومی با هدف عمومی تبدیل شده نظارت میکند — حالا دو مدیرعامل دارد. سام آلتمن، مدیرعامل کل شرکت که بر تحقیق و محاسبه نظارت میکند. و از این تابستان، فیدجی سیمو، مدیرعامل پیشین Instacart، که همه امور دیگر را مدیریت میکند.
از زمانی که در ماه اوت بهعنوان مدیرعامل بخش Applications آغاز به کار کرد، فیدجی سیمو در دفتر OpenAI در سانفرانسیسکو زیاد دیده نمیشود. اما حضور او در تمام سطوح شرکت حس میشود — بهویژه چون رهبری ChatGPT را بر عهده دارد و عملاً تمام عملکردهایی که میتوانند درآمد OpenAI را افزایش دهند را هدایت میکند. سیمو با بازگشت بیماری سندرم ارتواستاتیک تاکیکاردیای وضعیتی (POTS) مواجه است که باعث میشود در صورت ایستادن طولانیمدت غش کند. بنابراین فعلاً از منزل در لسآنجلس کار میکند و در Slack فعال است. خیلی.
او میگوید: «در هر روز از ساعت ۸ صبح تا نیمهشب حضور دارم، در عرض پنج دقیقه پاسخ میدهم؛ مردم احساس میکنند که من اینجا هستم و میتوانند بلافاصله با من ارتباط برقرار کنند، که من در پنج دقیقه به تماس پاسخ میدهم». این ادعا توسط کارکنان تأیید میشود. فرهنگ شناختهشدهٔ OpenAI که بر Slack بنیانگذاری شده میتواند برای تازهکارها سنگین باشد؛ اما بهنظر میرسد برای سیمو اینگونه نیست. کارکنان میگویند او را اغلب میبینند که بهسرعت به کانالها و رشتههای گفتگو میپیوندد، افکار خود را بهاشتراک میگذارد و سؤال میپرسد.
سیمو در دورهای پرآشوب به OpenAI پیوست، دورهای که شرکت در تقریباً تمام جهتها در حال گسترش است. مشارکتهای حاکمیتی در حوزه هوش مصنوعی، مدلهای جدید، همکاریهای خردهفروشی، قراردادهای محاسباتی چند میلیارد دلاری، یک تراشه اختصاصی، محصول سختافزاری مرموز و البته ChatGPT وجود دارد. فیدجی سیمو میگوید: «ما برای گسترش دامنه رقابت نمیکنیم؛ ما برای محدود کردن دامنه میجنگیم.»
مصاحبهٔ بزرگ

مکالمات عمیق، عجیب و هوشمندانه با مهمترین افراد جهان را بخوانید.
خارج از سیلیکونولِی، استخدام سیمو تعجبآور بود. اما برای آگاهان کمتر شگفتانگیز بود. اهل سِته، یک شهر کوچک ماهیگیری در جنوب فرانسه، فیدجی سیمو با مدیریت برنامهٔ فیسبوک در متا شهرت کسب کرد و سپس در سال ۲۰۲۱ بهعنوان مدیرعامل Instacart منصوب شد. دو سال پس از آن این استارتاپ خواربار فروشی بهصورت عمومی شد. در دره، او بهعنوان یک رؤیایدار محصول شناخته میشود که برای گسترش برنامههای مصرفکننده در سراسر جهان شهرت دارد.
نقش سیمو در OpenAI عمدتاً همان کار را انجام میدهد — تبدیل دستاوردهای پژوهشی شرکت به محصولات مصرفی سودآور و ضروری. او با رقابت سرسختانهای از سوی غولهای فناوری همچون گوگل و متا، و همچنین استارتاپهای هوش مصنوعی که توسط فارغالتحصیلان OpenAI تأسیس شدهاند؛ از جمله Thinking Machines Lab، Anthropic و Periodic Labs، مواجه است. فیدجی سیمو میگوید: «چیزی که شبها من را بیدار میکند این است که هوش مدلهای ما بهمراتب پیشی گرفته از میزان استفادهٔ مردم از آنهاست». او اضافه میکند: «من کارم را بهعنوان پر کردن این فاصله میبینم.»
از زمان پیوستن او، سیمو نظارت بر راهاندازی Pulse، محصولی که به تقویم کاربران متصل میشود و اطلاعات شخصیسازی شدهای براساس برنامهزمانی، تاریخچهٔ گفتوگو و بازخوردهایشان ارائه میدهد؛ ایجاد یک بستر کارهای شغلی برای امکان دریافت گواهینامه هوش مصنوعی و جستجوی نقشهایی که از مهارتهایشان استفاده میکنند؛ و تکثیر تلاشها برای بهبود پاسخهای ChatGPT به افراد در بحرانهای شدید سلامت روانی. در نهایت، منبعها میگویند که او فردی خواهد بود که تصمیم میگیرد تبلیغات را در لایهٔ رایگان ChatGPT چگونه عرضه شود.
ما در یک مزرعهٔ مدرن و روشن نشستهایم که فیدجی سیمو همراه با همسرش، ریمی، و دختر ۱۰ سالهشان در آن زندگی میکند. روی میزی که جلوی ماست، انبوهی از شیرینیها و جعبهای از شکلاتهای ریمی قرار دارد. او که قبلاً مهندس بود، اکنون تمام وقت بهصورت کامل شیرینیپزی میکند.
این پسزمینهٔ آرمانی برای کسی است که رهبری شاید پرشتابترین استارتاپ جهان را به عهده دارد. اگر مأموریت OpenAI اطمینان از این است که هوش مصنوعی عمومی برای تمام بشریت سودمند باشد، هدف سیمو ساخت و مقیاسپذیری ابزارهایی است که این امکان را میدهد. سؤال برای او — و برای OpenAI — این است که آیا این مأموریت میتواند در برابر مدل تجاری بقا یابد. این مصاحبه برای شفافسازی و خلاصهسازی ویرایش شده است.
زوئه شیفر: شما مدیرعامل بخش Applications هستید — و تحت گزارش سام آلتمن کار میکنید. رابطهٔ کاریتان چگونه بوده است؟
فیدجی سیمو: آنچه سام میخواست، توانایی تمرکز بر پژوهش و محاسبه بود، بنابراین من سعی میکنم اطمینان حاصل کنم که او بتواند زمان خود را آزاد کند. در عین حال، او دریافت کرد که این شرکت عمدتاً از یک آزمایشگاه پژوهشی شکل گرفته و به یک شرکت محصولی بسیار مهم تبدیل شده است، که نیازمند نیروی متفاوتی است. من نقشم را این میبینم که این شرکت محصولی را بهطرز شگرفی موفق کنم، در حالیکه به فرهنگ آزمایشگاه پژوهشی احترام میگذارم.
هنگامی که وارد چنین شغلی میشوید، آیا کسی مرجعهای شما را بررسی میکند؟
[خندید.] فکر میکنم سام برای حدود سه سال مرجعهای من را جمعآوری کرده بود. سام و من در یک دایرهٔ مشابه کار میکردیم، بنابراین او از شهرت من آگاه بود. فکر نمیکنم او بهصورت دقیق تلفن را برداشته و بگوید «آیا او معتبر است؟»
قصد داشتم بپرسم آیا مارک زاکربرگ یکی از افراد مرتبط شما بوده است …
مارک در طول مسیر شغلیام حامی بینظیری بوده و بارها رفرنسهای من را ارائه داده است. در این وضعیت خاص، فکر نمیکنم سام با او تماس گرفته باشد.
شما در مورد اینکه در متا ریسک میکردید و گاهی نقش و شهرت خود را به خطر میانداختید، صحبت کردهاید. کنجکاو هستم بدانم آیا خطراتی را شناسایی کردهاید که بخواهید OpenAI به آنها بپردازد.
خب، قبول این مسئولیت برای من کاملاً ریسکی بهنظر میرسید خندید. میگویم آن چیزی که در متا بهخوبی انجام ندادیم، پیشبینی خطراتی بود که محصولاتمان میتوانند در جامعه ایجاد کنند.
در OpenAI، این خطرات بسیار واقعیاند. سلامت روان و اشتغال دو ابتکار اولیهٔ من هنگامی که به شرکت پیوستم بودند. من به این چشمانداز نگاه میکردم و میگفتم: «بله، بلافاصله، سلامت روان مسألهای است که باید به آن بپردازیم. شغلها بهوضوح دچار اختلال خواهند شد و ما نقشی داریم تا این اختلال را تا حد امکان کاهش دهیم.»
این کار آسان نخواهد بود، زیرا مسیر ناشناخته است. بنابراین مسئولیت بزرگی است، اما بهنظر میرسد فرهنگ و اولویتبندی لازم برای پرداختن به این موضوع از پیش داریم.
به نظر شما شرکت در زمینه سلامت روان در حال حاضر چه وضعیتی دارد؟
در طی چند ماه اخیر، ما بهطرز چشمگیری شیوع واکنشهای منفی سلامت روانی را کاهش دادیم. کنترلهای والدین را با بالاترین سطح حفاظت راهاندازی کردهایم و در حال کار بر روی پیشبینی سن برای محافظت از نوجوانان هستیم.
در عین حال، وقتی ۸۰۰ میلیون کاربر (هفتهای) داریم و شیوع بیماریهای روانی در جامعه را میدانیم، طبیعتاً مردم در لحظات اضطراب شدید به ChatGPT روی میآورند. انجام کار صحیح در هر بار بهطور استثنایی دشوار است. بنابراین ما سعی میکنیم تا حد ممکن رفتارهای نامطلوب را شناسایی کنیم و مدلهای خود را بهطور مستمر بهبود دهیم.
اما اگر بخواهید وضعیت فعلی شرکت را با هدفی که دارید مقایسه کنید، چه نمرهای میدادید؟
به این معنا نیست که ما هرگز به نقطهای برسیم که تمام کارها تمام شده باشد. هر هفته رفتارهای جدیدی با ویژگیهایی که معرفی میکنیم ظاهر میشود و ما میگوییم: «آه، این یک چالش ایمنی دیگر است که باید به آن پرداخته شود». مثال خوبی مانیا است. زمانی که به متنها نگاه میکنیم، گاهی افراد میگویند: «احساس فوقالعادهای دارم. دو روز نمیخوابم و احساس میکنم بالای دنیا هستم». یک روانشناس کلینیکی میفهمد که این طبیعی نیست — این مانیاست. اما اگر به کلمات نگاه کنیم، بهنظر میرسد مشکلی نیست. بنابراین ما با روانشناسان همکاری میکنیم تا سیگنال اینکه این صرفاً هیجانزدگی نیست، بلکه نشانه مانیاست را شناسایی کنیم و استراتژی مداخله داشته باشیم.
خطا کردن نیز بسیار آزاردهنده است. اگر یک بزرگسال عادی هیجانزده باشید و ChatGPT به شما بگوید: «ممکن است در حال تجربهٔ یک دورهٔ مانیک باشید»، این امر خوب نیست. این حوزه بسیار ظریف است و ما سعی میکنیم با نهایت دقت و با بیشترین ورودی خارجی این کار را انجام دهیم.

OpenAI بهظاهر یکی از ارزشمندترین استارتاپهای جهان است، اگر نه ارزشمندترین، اما بهطور سالانه میلیاردها دلار ضرر میکند.
متوجه شدم.
چه فرصتهایی را میبینید تا OpenAI به مسیر سودآوری برسد؟
تماماً به مقیاس بازارها و ارزشی که در هر بازار ارائه میکنیم برمیگردد. پیش از این فقط افراد مرفه به تیمی از دستیاران دسترسی داشتند. با ChatGPT میتوانیم همان تیم را برای همه فراهم کنیم — یک خریداری شخصی، یک مشاور سفر، یک مشاور مالی، یک مربی سلامت. این بهمروردار خیلی ارزشمند است و ما هنوز به سطوح اولیه دست پیدا نکردهایم. اگر این را بسازیم، انتظار دارم مردم مایل به پرداخت هزینهٔ زیاد برای این خدمات باشند و این درآمد حاصل خواهد شد.
در عین حال، در بخش سازمانی، ما یک API و ChatGPT Enterprise میفروشیم که محصول خوبی است اما لایهای بسیار نازک نسبت به تمام چیزهایی که میتوانیم برای سازمانها بسازیم. اگر به ساخت عوامل برای هر صنعت و عملکرد فکر کنید، چیزهای بسیار زیادی برای ساخت وجود دارد؛ یا توسط ما یا با امکانپذیری ساختن توسط طرفهای ثالث بر روی پلتفرم ما.
پس من میگویم، بازارها بزرگ هستند. عمق ارزش نیز عظیم است. این فرمول پایهٔ درآمدزایی است. سپس سؤال واقعی این است که آیا توان محاسباتی لازم برای ارائهٔ آن را خواهیم داشت یا خیر.
OpenAI معاملات به ارزش صدها میلیارد دلار را برای ساخت مراکز داده انجام داده است. وقتی مردم دربارهٔ ترسهای مرتبط با این معاملات محاسباتی صحبت میکنند، نه تنها به مقیاس آن اشاره میکنند، بلکه این معاملات کمی بیپایان بهنظر میرسند. همچنین این واقعیت که بهنظر میرسد بخش بزرگی از اقتصاد آمریکا به OpenAI و Nvidia وابسته شده است.
در ابتدا، بسیاری میگویند «واو، این معاملات محاسباتی عظیماند»، اما وقتی میبینیم چقدر بهصورت داخلی محدود شدهایم و چقدر میتوانیم پیشرفت کنیم اگر GPUهای بیشتری داشته باشیم، واضح است که این تصمیم درست است. ما خط تولید محصولاتی داریم که استفادهٔ گستردهای از محاسبات خواهند داشت. میدانم این معاملات از بیرون ریسکپذیر بهنظر میرسند، اما در داخل، خطر بزرگتر این است که به محاسبات تکیه نکنیم.
شرکتهایی که این قراردادها را با آنها میبندیم، بسیار پیشرفته هستند. آنها این نوع معاملات و این نوع مالیسازی را فراهم میکنند زیرا شریکهای نزدیک و آگاه به کسبوکار ما هستند.
برای مثال محصول Pulse که ما از طریق برنامه Pro منتشر کردیم. من میخواهم این محصول برای همه در دسترس باشد، اما بهدلیل محدودیتهای محاسباتی، قادر به انجام این کار نیستیم. این یک مثال است، اما حدود ۱۰ مورد مشابه وجود دارد.
چگونه از Pulse استفاده میکنید؟
Pulse برای من هم در زمینه کار و هم در زمینه سلامت بسیار مفید است. در بخش سلامت، Pulse هر صبح به من میگوید آیا مطالعات جدیدی دربارهٔ وضعیت من منتشر شده است یا نه. پیش از این، مجبور بودم تمام این اطلاعات را تحقیق کنم. بهجای مراجعه به مجلات پزشکی، همهٔ اینها بهصورت خلاصه و بهوضوح در یک خط ارائه میشود.
در حوزه کاری نیز مشابه است. همانطور که میدانید، بهروز ماندن با اخبار هوش مصنوعی چالشی است. دریافت خلاصهٔ سریع از آنچه در دنیای هوش مصنوعی رخ داده توسط Pulse بسیار مفید است. همسرم یک سازندهٔ شکلات است و در حال ساخت یک تقویم آدونت است. Pulse به او گفت: «آهان، باید در پنجرههای مختلف پیام مخفی کنید». او گفت: «این ایدهٔ درخشانی است!»
شما یک شخص بسیار موفق هستید و همزمان با یک بیماری مزمن هم زندگی میکنید. دوست دارم بدانم از مدیریت این دو موضوع چه درسهایی گرفتهاید؟
این سؤال خوبی است. من نخواستم بیماریام مسیر مأموریتم را مسدود کند. اگر بتوانید تمام توان خود را به یک شغل اختصاص دهید، میتوانید بسیاری از تسهیلاتی را ترتیب دهید که این امکان را فراهم میکند. میدانم که بسیار خوششانسم که در شرکتهای حمایتی کار کردهام و این برای همهٔ افراد صادق نیست. چون مردم بهندرت کسی را در سطح مدیریتی میبینند که بهصورت علنی دربارهٔ بیماری مزمن خود صحبت کند، بسیاری بر این باورند که این امکانپذیر نیست. وقتی علنی کردم، تعداد زیادی از افراد با من تماس گرفتند و گفتند: «او خدا، یک مسیر وجود دارد!»
در دورهٔ کاریتان در متا بیمار شدید، درست است؟ بعد از یک بارداری نسبتاً سخت.
بله. من بهمدت پنج ماه بر تخت استراحت میکردم. در دوران بارداری باید جراحی میکردم تا از زودتر بیرون آمدن بچه جلوگیری شود. در ماه چهارم شروع به دردهای انقباضی کردم. بنابراین واقعاً در خطر از دست دادن بچه بودم. تمام مدت بارداریام کار میکردم. در واقع، همسرم تصویری از تولد چهلسالگیام نشان داد که من در تخت دارم یک بررسی از زاکر را میگیرم. آن زمان کار از خانه جذاب نبود. و من در Facebook Live ارائه میکردم. من با این وضعیت کار میکردم و در نهایت بهدلیل POTS بهسوی دیگر سمت رفت. سپس در سال ۲۰۱۹ جراحی اندومتریوز انجام دادم که POTS را بدتر کرد. از آن زمان تا کنون در حالت ناپایداری هستم؛ تنها نوسان داشتهام. اما سال ۲۰۱۹ دقیقاً زمانی بود که علائم بهطور شدید بیدار شدند.
شما پرسیدید چه چیزهایی از این تجربه آموختهام. جالب است چون فکر میکنید من دربارهٔ آن فکر کردهام، اما تعداد کمی از خبرنگاران به این موضوع پرداختهاند و من هنوز بهطور کامل به این سؤال پاسخ ندادهام.
بخش مهمی از مأموریت من، مراقبت از این است که همه افراد بهپتانسیل کامل خود دست یابند. من دنیایی میخواهم که شرایط سلامتبری مسیر را نگیرد؛ چه بهدلیل توانایی درمان آنها و چه بهدلیل فراهم شدن تسهیلات توسط شرکتها. میتوانیم فناوریهایی داشته باشیم که این کار را آسانتر میکند.
فکر میکنم اگر بیماریام زودتر اتفاق میافتاد و ما هنوز نورمهای حضور در Zoom نداشتیم، کار بسیار سختتری میشد. من احساس همدردی عمیقی نسبت به تمام افرادی دارم که چیزهای زیادی برای جهان دارند، اما این موارد راهشان را میبندند.
محدودیتها همچنین شما را وادار به خلاقیت بیشتر میکنند. معتقدم این محدودیتهای فیزیکی شدید باعث شدهاند که در رهبریام بسیار هدفمند عمل کنم.

OpenAI دارای فرهنگی بهشدت حضوری است. چطور میتوانید اعتماد تیم را بسازید وقتی همیشه نمیتوانید آنها را رو در رو ببینید؟
چیزی که واقعاً کمک کرد این بود که من بسیار شفاف بودم. در روز اول، پیغامی برای همه ارسال کردم و بهتفصیل در مورد وضعیت خود توضیح دادم، چون بیماریهای نامریی چالش واقعی دارند. بهنظر میرسد که من سالم هستم، اما با شفافیت میگفتم: «دوست دارم حتماً الآن در دفتر باشم، اما بعضی روزها میتوانم این کار را بکنم و برخی روزها مجبور به کار در حالت نشستهپشتپایدار هستم». فکر کردم این کار اعتماد زیادی ایجاد کرد. این کار آسیبپذیری را از ابتدا نشان میدهد و آسان نیست. این کار خطرناک است وقتی که تازه وارد میشوید و باید اینگونه حرف بزنید. من این موضوع را دو هفته فکر میکردم.
چیزی که سعی میکنم بهخوبی انجام دهم این است که بهصورت دیگری بسیار حاضر باشم. این یک فرهنگ حضوری است اما همچنین فرهنگ فراوانی است که بر Slack تکیه دارد. فکر میکنم نسبت به کاری که در دفتر قدم میزنم، در دسترستر هستم. مطمئناً امیدوارم این عود دوباره پایان یابد تا بتوانم زمان بیشتری در دفتر حضور داشته باشم، اما تاکنون استراتژیام مؤثر بوده است.
از بسیاری از افراد شنیدهام که مهارت شما در Slack بسیار قوی است.
[خندید.] اگر خبرنگاران در مورد این موضوع میدانند، نمیدانم که این خوب است یا نه.
بخشی از مأموریت شما این است که نحوه عملکرد تبلیغات در داخل ChatGPT را بررسی کنید. این چگونه خواهد بود و جدول زمانی شما چیست؟
مدل تبلیغاتی وقتی که هدف تجاری واضح است، بسیار خوب کار میکند. در حال حاضر حجم زیادی از این درخواستها داریم؛ افرادی که بهدنبال مشاورهٔ خرید هستند. مهمترین نکته پیش از هرگونه تبلیغات، اطمینان از این است که تجربهٔ تجاری ما فوقالعاده باشد و مردم بتوانند بهراحتی تمام محصولات مورد نظر خود را بررسی کنند و توصیههای عالی دریافت کنند.
آیا هنوز در نقطهای نیستید که اگر کسی درخواست مشاورهٔ خرید داشته باشد، یک محصول پولی توصیه شود؟
خیر.
OpenAI دارای دادهٔ غنی کاربران است. این دادهها ترکیبی از زندگی کاری افراد، افکار شخصیترینشان، عادتها و نیازهای محصولیشان است. این اطلاعات برای تبلیغکنندگان بسیار جذاب است. شما در مقیاسپذیری چگونه به حریم خصوصی دادهها فکر میکنید؟
هر کاری که انجام میدهیم باید کاملاً به احترام آن (دادهها) باشد. به همین دلیل هنوز دربارهٔ تبلیغات خبری ندادیم، زیرا اگر هر زمان بخواهیم اقدام کنیم، باید مدل بسیار متفاوتی نسبت به روشهای قبلی باشد.
آنچه از ساخت پلتفرمهای تبلیغاتی آموختهام این است که آنچه مردم بیشتر از تبلیغات دوست ندارند، خود تبلیغ نیست، بلکه استفاده از دادههای پشت آن است.
آیا برای سؤال درباره تبلیغات آمادگی داشتهاید؟
این سؤال را تا کنون بارها بارها دریافت کردهام.
بهنظر میرسد OpenAI همزمان در مسیرهای مختلفی گسترش مییابد. آیا خطر اینکه شرکت سعی کند بیش از حد کار کند، را میبینید؟
نقش من کمینهسازی این ریسک است. و راه حل ساده این است که بهترین استعدادها را جذب کنید؛ بهجای اینکه یک نفر مسئول ۱۵ پروژه باشد، برای هر پروژه بهترین رهبر را داشته باشید. من تمرکز زیادی بر استخدام و اطمینان از داشتن بالاترین توانایی ممکن دارم.
ما باور داریم که هر دستهای از نرمافزارها برای هوش مصنوعی بازآفرینی خواهد شد و ما نقش مهمی در اطمینان از این که محصولات آینده بهصورت بومی هوش مصنوعی از پایه توسعه یابند، داریم. بنابراین نیاز به ارادهٔ بلندپروازی و تواناییهای لازم برای رسیدن به این هدف وجود دارد که دقیقاً کار من در ساختن شرکت است.
Sora، برنامهٔ ویدئویی OpenAI، با مجموعهای بسیار کم از ویژگیهای ایمنی و راهنماییها راهاندازی شد. هدف پشت این روش چه بود؟
در واقع فکر میکنم که این برنامه با مجموعهای نسبتاً خوب از ویژگیهای ایمنی عرضه شد. ما کنترلهای والدین را پیادهسازی کردهایم که به والدین اجازه میدهد نحوه استفاده از تصویر فرزندشان را کنترل کنند. آنها میتوانند ساعتهای استفاده از برنامه را تنظیم کنند. کنترلگذاری که من میتوانم بر روی تصویر خودم اعمال کنم پیشرفته و متفکرانه است، حتی برای بزرگسالان.
در عین حال این یک شکل کاملاً جدید از تعامل است، بنابراین ما بر پایهٔ بازخوردها یاد میگیریم و بهبود میدهیم.
بهموارد حق تکثیر فکر میکردم، جایی که بهنظر میرسید شما واکنشپذیرتر باشید.
آنچه از صاحبان حق تکثیر میشنویم این است که دربارهٔ این رسانهٔ جدید بسیار هیجانزدهاند و میخواهند حقوق مالکیت معنویشان بهدست هواداران برسد بهگونهای که مشارکت هواداران را افزایش دهد. اما آنها میخواهند اطمینان حاصل کنند که تبادل ارزش بهدرستی برقرار است. ما نیز همین را میخواهیم.
برنامه بهطور اساسی به عنوان «مخلفات هوش مصنوعی» مورد انتقاد قرار گرفت.
بهنظر من هر رسانهٔ جدیدی از مراحل عبور میکند. ابتدا تقلید از آنچه وجود دارد است. اگر به سینما نگاه کنیم، در ابتدا صرفاً ضبط افراد روی صحنه بود تا زمانی که نماهای نزدیکتر یا صحنههای مختلف اضافه شد. اینجا فکر میکنم ما در همان مرحلهای هستیم که هوش مصنوعی سعی دارد خروجی انسانی را کپی کند، و در برخی موارد نسخهٔ ضعیفتری بهوجود میآید. چیزی که من بهدنبال آن هستم، زمان انتقال به مرحلهٔ بعدی آزمایش واقعی با ویژگیهای منحصربهفرد این رسانه است و شروع به ظهور آن میکنیم. گاهی اوقات ویدیوها را مرور میکنم و فکر میکنم «خب، این همانطور است که قبلاً بود»، اما ناگهان متوقف میشوم و میپرسم: «چه کسی این را ساخته؟»
من نگران کمی از سلطهگرایی پیرامون روایت «مخلفات» هستم. برای برخی افراد، بخشی از این محتوا بسیار سرگرمکننده است. دوستی دارم که کسبوکار کوچکی دارد و برنامهٔ تجاری که از ChatGPT دریافت میکند، بله، همانند Goldman Sachs نیست، اما او هرگز دسترسی به Goldman Sachs نخواهد داشت. و چیزی که از ChatGPT میگیرد، ده برابر بهتر از هر چیزی است که قبلاً دسترسی داشته است. ما باید این رسانهٔ جدید را بهعنوان ارتقاء سطح پایهٔ خلق محتوا پیشین و فراهمسازی دسترسی حداقل برای افرادی که پیش از این دسترسی نداشتند، ببینیم.
نگرانیها دربارهٔ اختلال هوش مصنوعی در مشاغل زیاد است. چه اندازه این موضوع برای شما نگرانکننده است؟
من اعتقادم این است که ایجاد مشاغل گستردهای خواهد بود، اما برخی دستههای شغلی بهطور عمیقی تحت تأثیر این تحول قرار میگیرند. به همین دلیل یکی از اولین ابتکارات من راهاندازی گواهینامههای OpenAI بود، که هدف آن صد میلیون کارگر را برای آمادگی هوش مصنوعی گواهیگذاری کنیم، و یک بازار کار برای اتصال آنها به فرصتهای استفاده از مهارتهایشان. ما نقش خود را ایفا میکنیم، اما معتقدم دولتها و شرکتها نیز نقش بزرگی ایفا خواهند کرد.
با پیشرفت مداوم هوش مصنوعی، مزیت انسانها به چه شکل است؟
انسانیت بهصورت بیپایان خلاق است. هوش مصنوعی به ما قدرتهای فوقالعادهای میدهد تا خلاقیت بیشتری داشته باشیم. بنابراین ایدهٔ اینکه انسانها صرفاً «کارت را تمام کردیم» برای من اصلاً قابل قبول نیست.
من این رویکرد را با دخترم پیش میگیرم. همه ما بهعنوان خالق متولد میشویم، اما گاهی بهعنوان بزرگسالان این را فراموش میکنیم. او را میبینم که از ایده به اجرا سریعتر از من میرود. او تا بهحال سه کسبوکار راهاندازی کرده و ۱۰ سال دارد. او یک آهنگ نوشته است و کتابی نوشت، چون برای او این کار بسیار آسان است.
آیا دخترتان میتواند از ChatGPT استفاده کند؟
بله، حتماً از آن استفاده میکند. این سرویس برای زیر ۱۳ سال طراحی نشده اما تحت نظارت والدین، اجازه استفاده به او میدهم.
ترس گسترشی مبنی بر این که هوش مصنوعی تمام بشریت را نابود خواهد کرد وجود دارد. آیا شما این نگرانی را دارید؟
من پیش از اینکه بهعمق OpenAI بپیچم، چنین ترسی نداشتم. اما اکنون تمام تلاش خود را میکنیم تا مطمئن شویم این اتفاق نیفتد.
آیا تا بهحال فکر کردهاید که بهعنوان مدیرعامل کل شرکت نیز منصوب شوید؟
بیایید واضح باشیم: کاری که سام انجام میدهد، من نمیتوانم انجام دهم. در حوزهٔ کاری من کارهای بسیار زیادی وجود دارد که فکر میکنم ده سال یا بیشتر میتوانم در همانجا به آنها بپردازم. من میگویم ما به همه نیاز داریم. ما به سام شدیداً نیاز داریم. ما به من نیز نیاز داریم.
تاپ، پیراهن و کفش از دیور. کتجاکتی از موشینو.
نظر خود را دربارهٔ این مقاله به ما بگویید. نامهای به سرمقالهنویس ارسال کنید به mail@wired.com.
دیدگاهتان را بنویسید