دسته: دیجیتال مارکتینگ

  • چرا تکنیک‌های پیشرفتهٔ معنایی هنوز در PPC و SEO مهم هستند

    هوش مصنوعی می‌تواند کلیدواژه‌ها را به‌صورت گسترده تولید کند، اما تکنیک‌های معنایی ساختار و کیفیت سیگنال مورد نیاز را فراهم می‌کنند تا PPC و SEO در مسیر درست باقی بمانند.

    اکنون که هر کسی می‌تواند با هوش مصنوعی کلیدواژه‌ها را تولید کرده و در عرض چند دقیقه یک کمپین جستجوی پولی راه‌اندازی کند، تصور می‌شود که کار سخت تمام شده است.

    اما ساخت عملکرد ساختاریافته و قابل گسترش همچنان نیازمند درک واقعی از نحوهٔ کار جستجو است.

    تکنیک‌هایی مانند n‑gramها، فاصله لِونشتین و تشابه جاکارد به بازاریابان جستجو این امکان را می‌دهند که داده‌های نامنظم عبارات جستجو را تفسیر کنند، زمینهٔ مشتری را اعمال کنند و چارچوب‌های قابل اعتمادی بسازند که تنها هوش مصنوعی قادر به تولیدشان نیست. در ادامه نحوهٔ کار این تکنیک‌ها بیان می‌شود.

    نقش n‑gram‌ها در تحلیل PPC و SEO

    به n‑gramها به‌عنوان «n» کلمه‌ای که یک کلیدواژه را تشکیل می‌دهند، فکر کنید. به‌عنوان مثال، در عبارت «مراقب خصوصی نزدیک» ما داریم:

    • ۳ یوگرام (یک کلمه): «خصوصی»، «مراقب»، و «نزدیک»
    • ۲ بیگرام (دو کلمهٔ پی‌در‑پی): «خصوصی مراقب» و «مراقب نزدیک»
    • ۱ تیگرام (سه کلمهٔ پی‌در‑پی): «خصوصی مراقب نزدیک»

    n‑gramها برای ساده‌سازی فهرست کلیدواژه‌ها مفید هستند.

    این هفته، چندین کمپین را که بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ عبارت جستجو داشتند، بازسازی کردم. با استفاده از n‑gramها، توانستم این فهرست‌ها را به موارد زیر کاهش دهم:

    • حدود ۶٬۰۰۰ یوگرام.
    • حدود ۲۳٬۰۰۰ بیگرام.
    • حدود ۲۷٬۰۰۰ تیگرام.

    با این مجموعه‌های کوچکتر، ممکن است متوجه شوید که تمام کلیدواژه‌های حاوی یوگرام «رایگان» عملکرد ضعیفی دارند، بنابراین می‌توانید «رایگان» را به‌عنوان منفی‌سازی گسترده (Broad Match Negative) حذف کنید.

    از سوی دیگر، ممکن است ببینید که «نزدیک» عملکرد بسیار خوبی دارد، که شما را ترغیب می‌کند تا با تغییرات محلی و صفحات فرودی متفاوت آزمایش کنید.

    با این حال، محدودیت‌های واضحی وجود دارد:

    • برای این روش به حجم بزرگی از عبارات جستجو نیاز دارید؛ بنابراین این روش بیشتر برای بودجه‌های بزرگ مناسب است.
    • هر چه مقدار «n» بزرگتر شود، این روش کم‌کارآمدتر می‌شود، زیرا خروجی‌های بزرگ‌تری تولید می‌کند که هدف را از بین می‌برد. در این مرحله، به روش‌های پیشرفته‌تری مانند فاصله لِونشتین یا تشابه جاکارد نیاز خواهید داشت.

    دسته‌بندی کلیدواژه‌ها با استفاده از n‑gramها

    تحلیل داده‌های SEO و PPC اغلب نیازمند مرور حجم عظیمی از عبارات جستجوی بلند‑دم (Long‑tail) است که بسیاری از آنها تنها یک بار ظاهر می‌شوند و داده‌های بسیار کمی دارند.

    n‑gramها به تبدیل این داده‌های بی‌نظم بلند‑دم به اطلاعات واضح و قابل مدیریت کمک می‌کنند.

    این امکان را می‌دهد که هزینه‌های هدر رفته را کاهش دهید، فرصت‌های جدید را شناسایی کنید و ساختار قابل گسترشی بسازید.

    • ابتدا داده‌های عبارات جستجو را خروجی بگیرید. در PPC، این داده‌ها شامل هزینه، نمایش، کلیک، تبدیل‌ها و ارزش تبدیل به‌تفکیک عبارت جستجو می‌شود.
    • برای هر n‑gram، هزینه، نمایش، کلیک، تبدیل‌ها و ارزش تبدیل را جمع کنید.
    • سپس CPA، ROAS، CTR، CVR و سایر معیارهای مرتبط را محاسبه کنید.

    با این مجموعه‌دادهٔ کوتاه‌تر و قابل‌هضم، می‌توانید n‑gramهای با هزینهٔ بالا که تبدیل نمی‌شوند (منفی‌ها) و آنهایی که تبدیل می‌شوند (مثبت‌ها) را رتبه‌بندی کنید.

    از اینجا، گروه‌های تبلیغاتی را بر پایه n‑gramهای تکراری که عملکرد را بهبود می‌بخشند، بسازید.

    به‌عنوان مثال، ممکن است متوجه شوید که n‑gramهای مرتبط با اضطراری (مانند «۲۴/۷»، «همین روز»، «فوری» و غیره) اغلب نرخ تبدیل بالاتری ارائه می‌دهند. شما می‌توانید این موارد را برای کنترل مؤثرتر تقسیم‌بندی کنید.

    خلاصهٔ مطلب: n‑gramها به شما کمک می‌کنند تا موضوعاتی را که شایستهٔ توجه ویژه هستند، شناسایی کنید.

    به‌عمق‌تر نگاه کنید: چگونه جواهرات پنهان در حساب‌های جستجوی پولی خود را کشف کنید

    چگونه از فاصله لِونشتین برای بهبود کیفیت کلیدواژه‌ها استفاده کنیم

    فاصله لِونشتین تعداد حداقل ویرایش‌های تک‌نمزی – افزودن، حذف یا جایگزینی – مورد نیاز برای تبدیل یک رشته به رشتهٔ دیگر را اندازه‌گیری می‌کند.

    اگرچه ممکن است پیچیده به نظر برسد، ولی مفهوم آن در واقع ساده است.

    فاصله لِونشتین بین «cat» و «cats» برابر ۱ است، زیرا تنها کافی است حرف «s» را اضافه کنید. بین «cat» و «dog»، فاصله ۳ است. و به همین ترتیب.

    یک کاربرد رایج، شناسایی اشتباهات املایی برندها و رقبا است که در عبارات جستجوی شما ظاهر می‌شوند.

    به‌عنوان مثال، «uber» و «uver» فاصله لِونشتین ۱ دارند، بنابراین می‌توانید نسخهٔ اشتباه‌نویسی شده را با اطمینان از کمپین‌های غیر برند حذف کنید.

    می‌توانید همین منطق را برای ارزیابی ارتباط کلیدواژه‌ها به‌کار ببرید.

    اگر فاصلهٔ بین یک کلیدواژه و عبارات جستجویی که با آن مطابقت دارد، زیاد باشد – مثلا ۱۰ یا بیشتر – احتمالاً این عبارات ارتباط کمی با کلیدواژه دارند و نیاز به بررسی دارند.

    از سوی دیگر، فاصلهٔ کم معمولاً به این معنی است که این عبارات ایمن هستند و نیازی به بررسی دستی ندارند.

    یکپارچه‌سازی کلیدواژه‌های PPC با استفاده از فاصله لِونشتین

    پس از استفاده از n‑gramها برای ساختن خوشه‌های اولیهٔ کلیدواژه‌ها، ممکن است همچنان با هزاران عبارت جستجو برای سازماندهی در یک ساختار کمپین قابل‌کار مواجه شوید.

    مرتب‌سازی دستی ۶٬۰۰۰ یوگرام گزینه‌ای نیست. در اینجا فاصله لِونشتین به‌عنوان یک ابزار اساسی ظاهر می‌شود.

    هدف این است که گروه‌های تبلیغاتی را که هدفشان کلیدواژه‌های تقریباً یکسان هستند، ادغام کنید تا از ساختار بیش از حد جزئی و شبیه به SKAG جلوگیری شود.

    جزئی‌کاری بیش از حد، گزارش‌گیری و مدیریت حساب را پیچیده می‌کند و منجر به پیشنهادهای ناکارآمد و هزینه‌های هدر رفته می‌شود.

    با استفاده از همان مجموعه‌داده، فاصله لِونشتین بین عبارات جستجو در گروه‌های مختلف تبلیغاتی را محاسبه کنید.

    سپس کلیدواژه و گروه تبلیغاتی نزدیک‌ترین را با استفاده از آستانهٔ از پیش تعیین‌شده شناسایی کنید – به‌عنوان مثال، ۳ برای دقت بالا.

    این به‌صورت ایمن امکان یکپارچه‌سازی کلیدواژه‌ها و گروه‌های تبلیغاتی را می‌دهد. با آستانهٔ سست‌تر، مثلاً ۶، می‌توانید گروه‌ها را بر اساس شباهت یا نیت نیز تجمیع یا نام‌گذاری کنید.

    در ادامه یک مثال ساده نشان می‌دهد که چرا سه کلیدواژهٔ زیر می‌توانند در یک گروه قرار گیرند:

    فاصله لِونشتین 24/7 plumber 24 7 plumber 247 plumber
    24/7 plumber 0 1 1
    24 7 plumber 1 0 1
    247 plumber 1 1 0

    به‌عمق‌تر نگاه کنید: چگونه از کلیدواژه‌های منفی در PPC برای حداکثر هدف‌گیری و بهینه‌سازی هزینه‌های تبلیغاتی استفاده کنید

    پیشرفت بیشتر با تشابه جاکارد

    در PPC، می‌توانید تشابه جاکارد را به‌عنوان شاخصی برای درک همپوشانی بین دو مجموعهٔ n‑gram ساده‌سازی کنید.

    محاسبهٔ این مقدار ساده است: تعداد انیگرام‌های مشترک بین دو مجموعه تقسیم بر مجموع تعداد انیگرام‌های منحصر به‌فرد در هر دو مجموعه.

    اگرچه ممکن است فنی به نظر برسد، اما تصور آن ساده است. می‌توانید به این شکل تصور کنید:

    • تشابه جاکارد = قرمز / سبز
    A به‌علاوه B - A و B

    در ادامه مثال‌های عینی آورده شده است:

    • «new york plumber» و «plumber new york» = 1 (همهٔ سه انیگرام در هر دو مجموعه وجود دارند، فقط ترتیب متفاوت است)
    • «new york plumber» و «NYC plumber» = 0.25 (تنها «plumber» مشترک است و مجموع چهار انیگرام وجود دارد)

    تشابه جاکارد گام اولیهٔ مفیدی برای حذف تکرار کلیدواژه‌های مشابه است. این معیار به‌طور اساسی فاصلهٔ بین منطق مطابقت عبارات قدیمی و مطابقت گستردهٔ اصلاح‌شده را پر می‌کند.

    ولی این روش محدودیت‌هایی دارد؛ زیرا به معنی واژگان توجه نمی‌کند.

    در مثال بالا، «new york» و «NYC» باید معادل شناخته شوند، اما محاسبهٔ جاکارد آن‌ها را متفاوت در نظر می‌گیرد.

    برای مدیریت این سطح از دقت، به تکنیک‌های پیشرفته‌تری نیاز است (که در مقالهٔ بعدی به آن می‌پردازم).

    ترکیب تشابه جاکارد و فاصله لِونشتین

    به یک کمپین دورهٔ امنیت سایبری که شامل ۱۰ کلیدواژهٔ برتر زیر است، نگاه کنید:

    کلیدواژه جستجوهای متوسط ماهانه در Semrush (ایالات‑متحده)
    دوره‌های امنیت سایبری 5,400
    دوره آنلاین امنیت سایبری 1,900
    دوره‌های امنیت سایبری رایگان 1,300
    دوره‌های امنیت سایبری آنلاین 1,300
    دوره امنیت سایبری 1,000
    دوره‌های امنیت سایبری آنلاین 880
    دوره امنیت سایبری گوگل 880
    دوره‌های امنیت سایبری رایگان 720
    دوره‌های رایگان امنیت سایبری 590
    دوره‌های امنیت سایبری آنلاین 480

    با ترکیب نسخه‌های جمع و مفرد و نسخه‌های با ترتیب متفاوت این کلیدواژه‌ها، می‌توانید ۱۰ کلیدواژه برتر را به چهار کلیدواژهٔ کاربردی‌تر فشرده کنید:

    • «دوره‌های امنیت سایبری».
    • «دوره‌های امنیت سایبری آنلاین».
    • «دوره‌های رایگان امنیت سایبری».
    • «دوره امنیت سایبری گوگل».

    می‌توانید از n‑gramها برای این کار استفاده کنید، اما مقیاس‌پذیری تحلیل n‑gramها در میان هزاران کلیدواژه می‌تواند طاقت‌فرسا باشد.

    رویکرد مؤثرتری این است که هر دو معیار شباهت را به‌صورت توالی به‌کار ببرید.

    • ابتدا فاصله لِونشتین را برای ترکیب پرس‌و‌جوهای بسیار مشابه اعمال کنید.
    • سپس از تشابه جاکارد برای حذف تکرارهای با ترتیب متفاوت استفاده کنید.
    • در هر مرحله، معیارهای کلیدی (KPIs) معمولی نظیر هزینه، تبدیل‌ها و سایر معیارها را جمع می‌کنید تا تحلیل n‑gram همچنان عملی بماند.

    نتیجه، ساختاری واضح و فشرده است که حتی با افزایش حجم عبارات جستجو نیز پایدار می‌ماند.

    بازسازی کمپین‌های جستجوی پولی با تکنیک‌های معنایی پیشرفته

    با به‌کارگیری تکنیک‌های معنایی مناسب، می‌توانید مجموعه‌های عظیم کلیدواژه‌ها را به‌سرعت و با نتایج باکیفیت و ثابت بازسازی کنید.

    هوش مصنوعی می‌تواند با ارائهٔ خلاصهٔ اولیه کمک کند، اما نباید به‌صورت کامل به آن وابسته باشید.

    در غیر این صورت، این یک مثال کلاسیک از “ورودی زباله، خروجی زباله” خواهد بود.

    مطابقت گسترده می‌تواند قدرتمند باشد، اما باعث ایجاد سر و صدای بیشتری می‌شود. این تکنیک‌ها به شما کمک می‌کنند تا از درست‌ماندن عبارات خود اطمینان حاصل کنید.

    از n‑gramها، فاصله لِونشتین و تشابه جاکارد برای اعمال زمینهٔ مشتری به داده‌های خام جستجو استفاده کنید و ساختاری ثابت ایجاد کنید که با اهداف کمپین شما هماهنگ باشد.

    در ابتدا ممکن است این کار غرق‌کننده به نظر برسد؛ بنابراین جدول خلاصه‌ای در پایان مقاله آورده شده است:

    سناریو بهترین تکنیک دلیل
    شناسایی الگوهای با قصد بالا در صادرات عظیم عبارات جستجو n-grams به‌سرعت تم‌ها را آشکار می‌کند؛ ابعاد را کاهش می‌دهد
    حذف کلیدواژه‌های تکراری / نزدیک به تکراری در مقیاس بزرگ فاصله لِونشتین تشخیص شباهت‌های املایی و ساختاری
    حذف تکرار کلیدواژه‌های بازآرایی‌شده یا کمی متفاوت تشابه جاکارد مقایسه توکنی که به ترتیب حساس نیست
    ایجاد خوشه‌های قابل گسترش برای بازسازی کمپین ترکیب: فاصله لِونشتین → تشابه جاکارد → n-gram دنباله، دقت و فشرده‌سازی را فراهم می‌کند

    نویسندگان مشارکت‌کننده دعوت می‌شوند تا برای Search Engine Land محتوا تولید کنند و بر پایه تخصص و مشارکتشان در جامعهٔ جستجو انتخاب می‌شوند. مشارکت‌کنندگان ما تحت نظارت تیم تحریریه کار می‌کنند و محتواهایشان برای کیفیت و مرتبط بودن با خوانندگان بررسی می‌شود. Search Engine Land متعلق به Semrush است. از نویسنده درخواست نشده است تا به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم به Semrush اشاره کند. نظراتی که بیان می‌شود، نظرات شخصی آن‌هاست.

  • استراتژی بازاریابی هوش مصنوعی ضد هوش مصنوعی

    اعتبار: داویهر لوریدو

    شرکت هوش مصنوعی Anthropic به تازگی یک فروشگاه موقت در West Village راه‌اندازی کرد که آن را «منطقه صفر لغزش» نام‌گذاری کرد. برای بازدیدکنندگان کلاه‌های بیس‌بال با کلمه «تفکر»، قهوه و نسخه‌های چاپی یک مقاله تقریباً ۱۵٬۰۰۰ واژه‌ای از مدیرعامل شرکت با عنوان «ماشین‌های مهربان و عاشقانه» در دسترس بود. استفاده از تلفن همراه و لپ‌تاپ توصیه نمی‌شد؛ اگرچه برای ورود از شما خواسته شد نشان دهید برنامه Claude، مدل زبانی بزرگ Anthropic را دانلود کرده‌اید. در عوض، هدف این بود که انسان‌ها با یکدیگر وقت بگذرانند.

    عمل بازاریابی Anthropic واضح‌ترین نمونه‌ای است که تا به امروز می‌توان از «استراتژی ضد‑هوش مصنوعی» که شرکت‌های هوش مصنوعی اخیراً اتخاذ کرده‌اند، یافت — اصطلاحی که من برای توصیف آن به کار می‌برم — و نشان‌دهندهٔ تلاش برای مواجهه با نگرش منفی عمومی نسبت به این فناوری است. بر اساس نظرسنجی مرکز پژوهشی Pew که بهار امسال برگزار شد، تنها ۱۷ درصد از بزرگسالان آمریکایی معتقدند تأثیر هوش مصنوعی بر کشور در دو دههٔ آینده مثبت خواهد بود؛ کمتر از یک‌چهارم باور دارند که هوش مصنوعی به‌طور مستقیم برای خودشان سودمند خواهد شد. به‌نظر می‌رسد شرکت‌های هوش مصنوعی این شکاکیت را به‌صورت ضمنی پذیرفته‌اند و در حال تغییر نحوۀ ارائهٔ خود هستند. برخی از شرکت‌های پیشرو که مستقیماً به مصرف‌کنندگان خدمت می‌دهند، محصولات اصلی خود را به‌عنوان محرک‌های خلاقیتی که ذاتاً انسانی و قدردان دنیای آنالوگ هستند، معرفی می‌کنند — حتی اگر این ویژگی‌ها با ماهیت و عملکرد هوش مصنوعی در تضاد آشکار باشند.

    هوش مصنوعی از انسان دور است. همان‌طور که شاعر کریستین ویمن می‌پرسد: «هوش مصنوعی چه چیزی جز تجمیع این ایده نیست که مغز یک ماشین است؟» با این‌حال، تلاشی که برای بازتعریف عوامل هوش مصنوعی نظیر Claude و ChatGPT شرکت OpenAI به‌عنوان ابزارهای ارتباطی و اصیل صورت می‌گیرد، ممکن است تعیین‌کننده این باشد که آیا برخی از بزرگ‌ترین شرکت‌های هوش مصنوعی قادر به ادامهٔ پیشرفت‌های عمده در میان مصرف‌کنندگان محتاط هستند یا نه. اگر این تاکتیک مؤثر باشد، شاید نشان دهد که عموم مردم — یا حداقل بخش عمده‌ای از ۵۲٪ آمریکایی که به‌طور فعال از مدل‌های زبانی بزرگ هوش مصنوعی استفاده می‌کنند — در برابر دوگانگی فکری (دوبل‌ثینک) حساس هستند. پس در پایان، چطور می‌توان گفت یک ماشین انسان است؟ چطور می‌توان دیجیتال را آنالوگ نامید؟ و چطور می‌توان فضایی بدون دستگاه را نمایانگر یک شرکت هوش مصنوعی کرد؟

    Anthropic Claude را به‌عنوان «شریک فکری» معرفی می‌کند — یعنی تکمیل‌کننده خلاقیت و نه جایگزین آن. OpenAI نیز مسیر مشابهی را اتخاذ کرده است. تبلیغات این شرکت دیگر ادعا نمی‌کند که ChatGPT عمدتاً یک فناوری پیشرو و تاریخی است؛ در عوض، آن را به‌عنوان ابزاری برای زیبایی‌سازیکن ساکت و آنالوگ می‌پندارد که به‌نظر ارتباط کمی با هوش مصنوعی دارد. شرکت‌های کوچک‌تر هوش مصنوعی نیز این مسیر را دنبال کرده و محصولات خود را بر پایهٔ ادعای «امکان‌پذیری‌های انسانی» می‌سازند.

    OpenAI جدیدترین تبلیغات تلویزیونی خود را بر روی فیلم گرم ۳۵ میلی‌متری ضبط کرد. در یکی از تبلیغات ۳۰ ثانیه‌ای که حول یک سفر جاده‌ای می‌چرخد، خواهر و برادر در میان مناظر بهشتی آمریکا می‌خندند و شوخی می‌کنند. حدود نیمی از زمان، یک درخواست هوش مصنوعی بر صفحه ظاهر می‌شود: «به من کمک کن یک سفر با خواهرم در تعطیلات برنامه‌ریزی کنم». همان‌طور که آن‌ها حرکت می‌کنند، پاسخی که به‌نظر می‌رسد از ChatGPT است، آغاز به اسکرول در صفحه می‌کند: «متوجه شدم — یک سفر جاده‌ای به کوه‌های بلو ریدج ترکیبی عالی از مناظر خیره‌کننده، ماجراجویی‌های خودجوش و خوراکی‌های خوشمزه است». آهنگی از نیل دیاموند پخش می‌شود. اسکرول با این سؤال به پایان می‌رسد: «می‌خواهی برای سفر، یک فهرست موسیقی (پلی‌لیست) برای تو آماده کنم؟»

    در این تبلیغات هیچ‌کس را نمی‌بینیم که خمیده بر پشت تلفن یا لپ‌تاپ باشد یا حتی در حال تعامل با ChatGPT باشد. برای شرکت‌ها عادی نیست که محصولی را بدون نشان دادن آن در تبلیغات بفروشند. اگرچه استثناهایی وجود دارد؛ اما خودروها، تلفن‌ها، هتل‌ها، مشروبات الکلی، آب‌نبات‌ها، لباس‌ها، لوازم خانگی — تقریباً تمام این کالاها در تبلیغاتی که برای فروششان ساخته شده‌اند، دیده می‌شوند. حتی در تبلیغات مفهومی که هدفشان تحریک احساس یا تجربه‌ای خاص است، محصولی در جایی ظاهر می‌شود: یک خواننده با بطری کولا، پدری که با لمس کارت مسترکارد تجربه‌ای «بی‌قیمت» فراهم می‌کند، یا ورزشکاری که در کفش‌های نایکی می‌دود.

  • بازاریابی تقویت‌شده با Gemini 3: ۹ ابزار و جریان کاری برای پیشی‌گیری از رقبا در 2026

    Gemini و Notebook LM برای ساخت گزارش کامل استراتژی بازاریابی

    اگر تیم بازاریابی شما بتواند در ساعت‌ها دستاوردی داشته باشد که پیش از این هفته‌ها زمان می‌برد، چه احساسی می‌کنید؟ تصور کنید استراتژی‌های مبتنی بر داده‌ها را می‌سازید، دارایی‌های خلاقانه خیره‌کننده‌ای تولید می‌کنید و کارهای تکراری را خودکار می‌کنید، همگی با دقت و سرعت هوش مصنوعی نوآورانه. به‌دلیل اکوسیستم هوش مصنوعی گوگل، این صرفاً یک خیال آینده‌نگر نیست؛ این‌هم‌اکنون رخ می‌دهد. ابزارهایی مانند Gemini، Notebook LM و Google AI Studio در حال تحول نحوه کار تیم‌های بازاریابی هستند و سطحی از کارایی و نوآوری ارائه می‌دهند که پیش از این قابل تصور نبود. چه در تحلیل داده‌های پیچیده، چه در تولید تصاویر با کیفیت بالا یا ساده‌سازی جریان‌های کاری، این راه‌حل‌های مبتنی بر هوش مصنوعی مرزهای ممکن در دنیای بازاریابی را بازتعریف می‌کنند. نتیجه؟ تیمی که نه تنها سریع‌تر، بلکه هوشمندتر، خلاق‌تر و مجهزتر برای پیشی‌گیری در بازارهای پررقابت است.

    در این راهنما، گریس لئونگ شما را با نحوه تحول ابزارهای هوش مصنوعی گوگل در کتابچه بازی بازاریابی آشنا می‌کند. خواهید آموخت چگونه هوش مصنوعی را به کار بگیرید تا استراتژی‌های عملیاتی بسازید، کمپین‌های بصری جذابی طراحی کنید و فرآیندهای خسته‌کننده را خودکار نمایید، در حالی که اصالت و احساسات برند شما حفظ می‌شود. از ابزارهایی که تصاویر حرفه‌ای تولید می‌کنند تا پلتفرم‌هایی که متن تبلیغاتی شخصی‌سازی شده می‌سازند، این نوآوری‌ها وعده می‌دهند تا زمان تیم شما برای آنچه واقعاً مهم است، آزاد شود: ایجاد ارتباطات معنادار با مخاطبان. همان‌طور که به این فناوری‌های شگفت‌انگیز می‌پردازیم، به این فکر کنید: اگر کارهای روتین خودکار شود و خلاقیت تقویت شود، تیم شما تا چه حد می‌تواند پیشرفت کند؟

    هوش مصنوعی گوگل: تحول در بازاریابی

    نکات کلیدی خلاصه:

    • ابزارهای هوش مصنوعی گوگل، به‌ویژه Gemini و Notebook LM، با متمرکز کردن داده‌ها، ارائه بینش‌های قابل‌کاربرد و خودکارسازی تهیه اسلایدها، فرآیند توسعه استراتژی بازاریابی را بهبود می‌بخشند.
    • پلتفرم‌های مبتنی بر هوش مصنوعی مانند Google AI Studio، تجزیه و تحلیل داده‌ها و مصور‌سازی را ساده می‌کنند و امکان ردیابی عملکرد به‌صورت زمان واقعی و تصمیم‌گیری آگاهانه از طریق داشبوردهای تعاملی را فراهم می‌آورند.
    • تولید دارایی‌های خلاقانه با ابزارهایی مثل Mixbot، Vix و Pomy تغییر می‌کند؛ این ابزارها ایجاد تصاویر، ویدیوها و مواد برندینگ را خودکار می‌سازند در حالی که سازگاری و یکدردی را حفظ می‌کنند.
    • ابزارهای تولید محتوا با هوش مصنوعی فرآیند نوشتن متن و پیام‌رسانی را ساده می‌سازند و محتوای با کیفیت بالا و متناسب با مخاطب را تضمین می‌کنند که با هویت برند همسو بوده و زمان صرفه‌جویی می‌کند.
    • ابزارهای خودکارسازی جریان کاری، مانند Google Opal و AI Studio، با خودکارسازی کارهای تکراری کارایی را افزایش می‌دهند و به تیم‌ها امکان می‌دهند تا بر طرح‌های استراتژیک و با تأثیر بالا تمرکز کنند.

    بهبود استراتژی بازاریابی با هوش مصنوعی

    Gemini و Notebook LM در حال تحول روش توسعه استراتژی‌های بازاریابی هستند. این ابزارها به شما امکان می‌دهند تا اطلاعات را از منابع متنوعی مانند روندهای بازار، رفتار مشتریان و داده‌های رقبا متمرکز و تحلیل کنید تا بینش‌های عملی تولید کنید. با Gemini می‌توانید:

    • تحقیقات جامعی انجام دهید و داده‌های پیچیده را به گزارش‌های مختصر و قابل‌کاربرد برای استراتژی تبدیل کنید.
    • توصیه‌های هوش مصنوعی در مورد عوامل کلیدی مانند قیمت‌گذاری، موقعیت‌یابی و بهینه‌سازی کانال‌ها را دریافت کنید.

    Notebook LM مکمل Gemini است و با امکان تبدیل بی‌دردسر اسناد استراتژی به دک‌های ارائه‌ی صیقلی، تلاش دستی را کاهش می‌دهد و به شما اجازه می‌دهد تا بر بهبود رویکرد بازاریابی خود و اتخاذ تصمیمات مبتنی بر داده‌های دقیق تمرکز کنید. با استفاده از این ابزارها می‌توانید استراتژی‌هایی بسازید که هم نوآورانه هستند و هم بر پایه‌ی بینش‌های واقعی جهان بنشینند.

    ساده‌سازی تحلیل داده‌ها و مصور‌سازی

    داده‌ها پایه‌ای برای بازاریابی مؤثر هستند و ابزارهای هوش مصنوعی گوگل فرآیند تحلیل و ارائه آن را ساده می‌کنند. با وارد کردن جدول‌های داده‌ای به Notebook LM می‌توانید:

    • معیارهای عملکرد را تجزیه و تحلیل کنید تا روندها و همبستگی‌هایی که راهنمای تنظیمات کمپین می‌شوند، شناسایی کنید.
    • داشبوردهای تعاملی را با استفاده از Google AI Studio ایجاد کنید تا عملکرد کمپین را به‌صورت زمان واقعی مصور کنید.

    این داشبوردها داده‌های خام را به روایت‌های بصری جذاب تبدیل می‌کنند و انتقال بینش‌ها را در طول ارائه‌های تیمی یا جلسات ذی‌نفعان آسان‌تر می‌سازند. با درک واضح از کمپین‌های خود می‌توانید با اطمینان استراتژی‌ها را بهبود دهید تا نتایج بهتری کسب کنید. این رویکرد ساده‌سازی‌شده به تحلیل داده‌ها تضمین می‌کند که تصمیم‌گیری‌های شما بر پایه اطلاعات دقیق و قابل‌کاربرد باشد.

    Gemini 3 به‌طور چشمگیری توان تیم بازاریابی شما را تقویت کرد

    این ویدیو را در یوتیوب مشاهده کنید.

    در مقالات قبلی که نوشته‌ایم، نکات بیشتری درباره بازاریابی هوش مصنوعی کشف کنید.

    نوآوری در توسعه دارایی‌های خلاقانه

    پلتفرم‌های هوش مصنوعی گوگل در تولید دارایی‌های خلاقانه با کیفیت بالا که متناسب با نیازهای متنوع بازاریابی هستند برتری دارند. این ابزارها قابلیت‌های متنوعی برای ارتقاء فرآیندهای خلاقانه شما فراهم می‌کنند:

    • Mixbot: ایده‌های بصری برای کمپین‌ها، برندینگ و طراحی بسته‌بندی تولید می‌کند.
    • Vix: دارایی‌های بازاریابی با کیفیت حرفه‌ای را با ترکیب هم‌زمان موضوع، صحنه و سبک به‌طور یکپارچه تولید می‌کند.
    • Pomy: عناصر برند را استخراج می‌کند تا تصاویر و قالب‌های هماهنگ برای شبکه‌های اجتماعی بسازد.
    • Google AI Studio: بنرها، تصاویر بلاگ و مفاهیم تبلیغاتی با خروجی‌های با وضوح بالا ایجاد می‌کند.

    برای محتوای ویدئویی، Google Flow فرآیند ساخت ویدئوهای بازاریابی واقع‌گرایانه و با کیفیت بالا را ساده می‌کند و تولید ویدئو را دسترس‌پذیرتر و کارآمدتر می‌سازد. این ابزارها اطمینان می‌دهند که دارایی‌های خلاقانه شما نه تنها از نظر بصری جذاب هستند، بلکه با هویت برند شما در تمامی پلتفرم‌ها هماهنگ‌اند. با خودکارسازی بخش‌هایی از فرآیند خلاقانه، می‌توانید بر ساخت کمپین‌هایی تمرکز کنید که با مخاطبان شما هم‌صدا شوند.

    کپی‌رایتینگ و تولید محتوا با هوش مصنوعی

    ایجاد محتوای جذاب و یکنواخت با ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی ساده‌تر می‌شود. جلسات «jam» Gemini به شما اجازه می‌دهند تا با هوش مصنوعی همکاری کنید و متن‌های تبلیغاتی، دنباله‌های ایمیلی و کپشن‌های شبکه‌های اجتماعی تولید کنید که با لحن و صدای برند شما همخوانی دارند. این ابزارها به شما کمک می‌کنند:

    • متن‌های با کیفیت بالا که مطابق با ترجیحات و نیازهای مخاطبان هدف شما باشد را تولید کنید.
    • فرآیند تولید محتوا را ساده کنید در حالی که اصالت و سازگاری برند حفظ می‌شود.

    با خودکارسازی کارهای تکراری، می‌توانید وقت بیشتری را برای ساخت پیام‌هایی که عمیقاً با مخاطبان‌تان هم‌صدا می‌شوند، صرف کنید. این رویکرد تضمین می‌کند که محتوای شما جذاب و مرتبط باقی بماند و به شما کمک می‌کند تا ارتباطات قوی‌تری با مشتریان خود برقرار کنید.

    افزایش کارایی از طریق خودکارسازی جریان کاری

    خودکارسازی یک ستون اصلی در اکوسیستم هوش مصنوعی گوگل است که به شما امکان می‌دهد کارهای تکراری را ساده کرده و کارایی عملیاتی را بهبود دهید. ابزارهایی مانند Google Opal و Google AI Studio به شما اجازه می‌دهند:

    • جریان‌های کاری بدون کد برای وظایفی مانند تولید کمپین، دنباله‌های ایمیل و برنامه‌ریزی محتوا بسازید.
    • ابزارهای بازاریابی سفارشی، مانند تولیدکننده خلاصه‌های کمپین، بسازید که به‌صورت یکپارچه با Google Cloud هم‌خوانی دارند.

    با خودکارسازی فرآیندهای روتین، می‌توانید خطاها را کاهش داده، زمان را صرفه‌جویی کنید و منابع بیشتری را به ابتکارات استراتژیک که رشد را به‌سوی پیش می‌برند، اختصاص دهید. این نه تنها بهره‌وری را افزایش می‌دهد، بلکه به تیم شما امکان می‌دهد تا بر فعالیت‌های با تأثیر بالا که به موفقیت بلندمدت کمک می‌کنند، تمرکز کند.

    اولویت‌دادن به استفاده اخلاقی از هوش مصنوعی

    هم‌زمان با یکپارچه شدن هوش مصنوعی در بازاریابی، ملاحظات اخلاقی ضروری می‌شود. گوگل بر شفافیت و اصالت در کاربردهای هوش مصنوعی تأکید می‌کند تا به شما کمک کند دغدغه‌های مصرف‌کنندگان را برطرف کنید و اعتماد ایجاد کنید. با پیروی از بهترین روش‌ها می‌توانید:

    • تضمین کنید که کمپین‌های شما قابل ارتباط، قابل اعتماد و هم‌ساز با انتظارات مخاطبان باشند.
    • تعادل بین خودکارسازی و نظارت انسانی را برقرار کنید تا اصالت و ارتباط احساسی حفظ شود.

    استفاده اخلاقی از هوش مصنوعی از شهرت برند شما محافظت می‌کند و روابط قوی‌تری با مخاطبانتان ایجاد می‌نماید. با اولویت‌دادن به شفافیت و مسئولیت‌پذیری، می‌توانید هوش مصنوعی را به‌صورت مسئولانه به کار ببرید تا تلاش‌های بازاریابی خود را ارتقا دهید.

    به حداکثر رساندن پتانسیل ابزارهای هوش مصنوعی

    برای بهره‌برداری کامل از قدرت ابزارهای هوش مصنوعی گوگل، تمرکز بر کاربردهای عملی آن‌ها ضروری است. در ادامه برخی استراتژی‌ها برای حداکثر بهره‌برداری از این ابزارها آورده شده است:

    • هوش مصنوعی را به‌صورت انتخابی به‌کار بگیرید تا بهره‌وری را افزایش دهید بدون اینکه اعتماد یا خلاقیت را به خطر بیندازید.
    • ابزارهای هوش مصنوعی را در جریان‌های کاری که بیشترین بهره را از خودکارسازی و بینش‌های داده‌محور می‌برند، یکپارچه کنید.
    • عنصر انسانی را در تلاش‌های بازاریابی خود حفظ کنید تا اصالت و بازتاب احساسی را نگه دارید.

    با اتخاذ رویکردی متفکرانه و استراتژیک، می‌توانید عملیات را ساده‌سازی کنید و همزمان کمپین‌های مؤثری ارائه دهید که با مخاطبان‌تان هم‌صدا باشند. این ابزارها صرفاً درباره کارایی نیستند؛ بلکه به شما این امکان را می‌دهند تا بر آنچه واقعاً مهم است، متمرکز شوید: ساختن ارتباطات معنادار و پیشبرد موفقیت بلندمدت.

    اعتبار رسانه: گریس لئونگ

  • Failed to load content from the source.

  • بازاریابی فوق‌پیشرفته با جمینای ۳: ۹ ابزار و گردش کار برای پیشی گرفتن از رقبا در سال ۲۰۲۶

    استفاده از جمینای و Notebook LM برای تهیه یک گزارش کامل استراتژی بازاریابی

    چه می‌شد اگر تیم بازاریابی شما می‌توانست کاری را که پیش از این هفته‌ها طول می‌کشید، تنها در چند ساعت به انجام برساند؟ تصور کنید استراتژی‌های داده‌محور تدوین کنید، محتوای خلاقانه و خیره‌کننده بسازید و وظایف تکراری را خودکار کنید؛ همه این‌ها با دقت و سرعت هوش مصنوعی نوآورانه. به لطف اکوسیستم هوش مصنوعی گوگل، این دیگر یک خیال‌پردازی آینده‌نگرانه نیست، بلکه واقعیتی است که همین حالا اتفاق می‌افتد. ابزارهایی مانند Gemini، Notebook LM و Google AI Studio در حال متحول کردن شیوه کار تیم‌های بازاریابی هستند و سطحی از کارایی و نوآوری را ارائه می‌دهند که زمانی غیرقابل‌تصور بود. چه تحلیل داده‌های پیچیده باشد، چه تولید محتوای بصری باکیفیت یا بهینه‌سازی گردش کارها، این راه‌حل‌های مبتنی بر هوش مصنوعی در حال بازتعریف مرزهای دنیای بازاریابی هستند. نتیجه؟ تیمی که نه تنها سریع‌تر، بلکه هوشمندتر، خلاق‌تر و مجهزتر برای پیشتاز ماندن در یک چشم‌انداز فوق‌العاده رقابتی است.

    در این راهنما، گریس لئونگ به شما نشان می‌دهد که ابزارهای هوش مصنوعی گوگل چگونه در حال تغییر قواعد بازی در بازاریابی هستند. شما کشف خواهید کرد که چگونه از هوش مصنوعی برای خلق استراتژی‌های عملی، طراحی کمپین‌های بصری جذاب و خودکارسازی فرآیندهای خسته‌کننده بهره ببرید و هم‌زمان اصالت و ارتباط عاطفی برند خود را حفظ کنید. از ابزارهایی که محتوای بصری حرفه‌ای تولید می‌کنند گرفته تا پلتفرم‌هایی که متن‌های تبلیغاتی شخصی‌سازی‌شده می‌نویسند، این نوآوری‌ها به تیم شما کمک می‌کنند تا زمان خود را صرف چیزی کند که واقعاً اهمیت دارد: ایجاد ارتباطی معنادار با مخاطبان. همان‌طور که به این فناوری‌های فوق‌العاده می‌پردازیم، به این فکر کنید: اگر کارهای روزمره خودکار و خلاقیت تقویت می‌شد، تیم شما چقدر می‌توانست دستاوردهای بیشتری داشته باشد؟

    تحول بازاریابی با هوش مصنوعی گوگل

    خلاصه و نکات کلیدی:

    • ابزارهای هوش مصنوعی گوگل، به رهبری Gemini و Notebook LM، با متمرکز کردن داده‌ها، تولید بینش‌های عملی و خودکارسازی فرآیند ساخت ارائه‌ها، توسعه استراتژی بازاریابی را بهبود می‌بخشند.
    • پلتفرم‌های مبتنی بر هوش مصنوعی مانند Google AI Studio، تحلیل و بصری‌سازی داده‌ها را ساده می‌کنند و امکان ردیابی عملکرد به‌صورت آنی و تصمیم‌گیری آگاهانه از طریق داشبوردهای تعاملی را فراهم می‌آورند.
    • توسعه محتوای خلاقانه با ابزارهایی مانند Mixbot، Vix و Pomy متحول شده است؛ این ابزارها ضمن حفظ یکپارچگی برند، تولید محتوای بصری، ویدیو و مواد برندینگ را خودکار می‌کنند.
    • ابزارهای تولید محتوای مبتنی بر هوش مصنوعی، فرآیند نگارش متن‌های تبلیغاتی و پیام‌رسانی را بهینه می‌کنند و از تولید محتوای باکیفیت، متناسب با مخاطب و هماهنگ با هویت برند اطمینان حاصل کرده و در زمان صرفه‌جویی می‌کنند.
    • ابزارهای خودکارسازی گردش کار، مانند Google Opal و AI Studio، با خودکار کردن وظایف تکراری، کارایی را افزایش می‌دهند و به تیم‌ها اجازه می‌دهند بر روی اقدامات استراتژیک و تأثیرگذار تمرکز کنند.

    ارتقای استراتژی بازاریابی با هوش مصنوعی

    ابزارهای Gemini و Notebook LM در حال متحول کردن شیوه توسعه استراتژی‌های بازاریابی هستند. این ابزارها به شما امکان می‌دهند اطلاعات را از منابع گوناگون مانند روندهای بازار، رفتار مشتری و داده‌های رقبا متمرکز و تحلیل کرده و به بینش‌های عملی دست یابید. با Gemini می‌توانید:

    • تحقیقات جامع انجام دهید و داده‌های پیچیده را به گزارش‌های استراتژیک مختصر و کاربردی تبدیل کنید.
    • توصیه‌های مبتنی بر هوش مصنوعی در مورد عوامل حیاتی مانند قیمت‌گذاری، جایگاه‌یابی و بهینه‌سازی کانال‌ها دریافت کنید.

    Notebook LM با امکان تبدیل یکپارچه اسناد استراتژی به ارائه‌های حرفه‌ای، Gemini را تکمیل می‌کند. این یکپارچگی، تلاش دستی را کاهش می‌دهد و به شما اجازه می‌دهد تا بر روی اصلاح رویکرد بازاریابی و اتخاذ تصمیمات آگاهانه و داده‌محور تمرکز کنید. با استفاده از این ابزارها، می‌توانید استراتژی‌هایی خلق کنید که هم نوآورانه و هم مبتنی بر واقعیت‌های بازار باشند.

    بهینه‌سازی تحلیل و بصری‌سازی داده‌ها

    داده‌ها پایه و اساس بازاریابی مؤثر هستند و ابزارهای هوش مصنوعی گوگل فرآیند تحلیل و ارائه آن‌ها را ساده می‌کنند. با وارد کردن صفحات گسترده (spreadsheets) به Notebook LM، می‌توانید:

    • شاخص‌های عملکرد را برای شناسایی روندها و همبستگی‌هایی که به اصلاح کمپین‌ها کمک می‌کنند، تحلیل کنید.
    • با استفاده از Google AI Studio، داشبوردهای تعاملی برای بصری‌سازی عملکرد کمپین به‌صورت آنی ایجاد کنید.

    این داشبوردها داده‌های خام را به روایت‌های بصری جذاب تبدیل می‌کنند و انتقال بینش‌ها را در جلسات تیمی یا ارائه‌ها به ذی‌نفعان آسان‌تر می‌سازند. با درک روشنی از کمپین‌های خود، می‌توانید با اطمینان استراتژی‌ها را برای دستیابی به نتایج بهتر اصلاح کنید. این رویکرد بهینه‌شده برای تحلیل داده‌ها تضمین می‌کند که تصمیمات شما بر اساس اطلاعات دقیق و عملی گرفته می‌شوند.

    نوآوری در توسعه محتوای خلاقانه

    پلتفرم‌های هوش مصنوعی گوگل در تولید محتوای خلاقانه باکیفیت و متناسب با نیازهای مختلف بازاریابی، برتری دارند. این ابزارها طیف وسیعی از قابلیت‌ها را برای بهبود فرآیندهای خلاقانه شما فراهم می‌کنند:

    • Mixbot: ایده‌های بصری برای کمپین‌ها، برندینگ و طراحی بسته‌بندی تولید می‌کند.
    • Vix: با ترکیب یکپارچه سوژه، صحنه و سبک، محتوای بازاریابی حرفه‌ای تولید می‌کند.
    • Pomy: عناصر برند را استخراج کرده و برای شبکه‌های اجتماعی، محتوای بصری و قالب‌های یکپارچه ایجاد می‌کند.
    • Google AI Studio: بنرها، تصاویر وبلاگ و ایده‌های تبلیغاتی با خروجی‌های با وضوح بالا توسعه می‌دهد.

    برای محتوای ویدیویی، Google Flow ساخت ویدیوهای بازاریابی واقعی و باکیفیت را ساده کرده و تولید ویدیو را در دسترس‌تر و کارآمدتر می‌کند. این ابزارها تضمین می‌کنند که محتوای خلاقانه شما نه تنها از نظر بصری جذاب، بلکه در تمام پلتفرم‌ها با هویت برند شما نیز سازگار باشد. با خودکارسازی بخش‌هایی از فرآیند خلاقیت، می‌توانید بر روی طراحی کمپین‌هایی تمرکز کنید که با مخاطبان شما ارتباط برقرار می‌کنند.

    نگارش متن و تولید محتوا با قدرت هوش مصنوعی

    ایجاد محتوای جذاب و یکپارچه با ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی آسان‌تر شده است. جلسات «هم‌فکری» یا jam sessions در Gemini به شما امکان می‌دهد با هوش مصنوعی برای تولید متن‌های تبلیغاتی، ایمیل‌های دنباله‌دار و کپشن‌های شبکه‌های اجتماعی که با لحن و صدای برند شما هماهنگ هستند، همکاری کنید. این ابزارها به شما کمک می‌کنند:

    • پیام‌های باکیفیتی تولید کنید که متناسب با ترجیحات و نیازهای مخاطب هدف شما باشد.
    • فرآیند تولید محتوا را ضمن حفظ اصالت و یکپارچگی برند، بهینه کنید.

    با خودکار کردن وظایف تکراری، می‌توانید زمان بیشتری را به خلق پیام‌هایی اختصاص دهید که عمیقاً با مخاطبان شما ارتباط برقرار می‌کنند. این رویکرد تضمین می‌کند که محتوای شما همواره جذاب و مرتبط باقی بماند و به شما در ساختن روابط قوی‌تر با مشتریان کمک کند.

    افزایش کارایی از طریق خودکارسازی گردش کار

    خودکارسازی یکی از پایه‌های اکوسیستم هوش مصنوعی گوگل است که به شما امکان می‌دهد وظایف تکراری را بهینه کرده و کارایی عملیاتی را بهبود بخشید. ابزارهایی مانند Google Opal و Google AI Studio به شما این امکان را می‌دهند:

    • گردش کارهای بدون نیاز به کدنویسی (no-code) برای وظایفی مانند تولید کمپین، ارسال ایمیل‌های دنباله‌دار و زمان‌بندی محتوا ایجاد کنید.
    • ابزارهای بازاریابی سفارشی مانند تولیدکننده بریف کمپین بسازید که به‌طور یکپارچه با Google Cloud ادغام می‌شوند.

    با خودکار کردن فرآیندهای روتین، می‌توانید خطاها را کاهش دهید، در زمان صرفه‌جویی کنید و منابع بیشتری را به طرح‌های استراتژیکی که باعث رشد می‌شوند، اختصاص دهید. این امر نه تنها بهره‌وری را افزایش می‌دهد، بلکه به تیم شما اجازه می‌دهد تا بر روی فعالیت‌های تأثیرگذاری که به موفقیت بلندمدت کمک می‌کنند، تمرکز کند.

    اولویت‌بندی استفاده اخلاقی از هوش مصنوعی

    با ادغام هرچه بیشتر هوش مصنوعی در بازاریابی، ملاحظات اخلاقی اهمیت حیاتی پیدا می‌کنند. گوگل بر شفافیت و اصالت در کاربردهای هوش مصنوعی تأکید دارد و به شما کمک می‌کند تا به نگرانی‌های مصرف‌کنندگان رسیدگی کرده و اعتماد ایجاد کنید. با پایبندی به بهترین شیوه‌ها، می‌توانید:

    • اطمینان حاصل کنید که کمپین‌های شما قابل‌اعتماد، قابل‌درک و همسو با انتظارات مخاطبان باقی می‌مانند.
    • بین خودکارسازی و نظارت انسانی تعادل برقرار کنید تا اصالت و ارتباط عاطفی حفظ شود.

    استفاده اخلاقی از هوش مصنوعی، اعتبار برند شما را حفظ کرده و در عین حال روابط قوی‌تری با مخاطبانتان ایجاد می‌کند. با اولویت دادن به شفافیت و مسئولیت‌پذیری، می‌توانید از هوش مصنوعی به شیوه‌ای مسئولانه برای تقویت تلاش‌های بازاریابی خود استفاده کنید.

    به حداکثر رساندن پتانسیل ابزارهای هوش مصنوعی

    برای بهره‌برداری کامل از قدرت ابزارهای هوش مصنوعی گوگل، تمرکز بر کاربردهای عملی آن‌ها ضروری است. در اینجا چند استراتژی برای به حداکثر رساندن پتانسیل آن‌ها آورده شده است:

    • از هوش مصنوعی به‌صورت گزینشی برای افزایش بهره‌وری بدون به خطر انداختن اعتماد یا خلاقیت استفاده کنید.
    • ابزارهای هوش مصنوعی را در گردش کارهایی ادغام کنید که بیشترین سود را از خودکارسازی و بینش‌های داده‌محور می‌برند.
    • عنصر انسانی را در تلاش‌های بازاریابی خود حفظ کنید تا اصالت و ارتباط عاطفی باقی بماند.

    با اتخاذ یک رویکرد متفکرانه و استراتژیک، می‌توانید عملیات خود را بهینه کرده و هم‌زمان کمپین‌های تأثیرگذاری را ارائه دهید که با مخاطبانتان ارتباط برقرار می‌کنند. این ابزارها فقط برای افزایش کارایی نیستند، بلکه به شما اجازه می‌دهند تا بر روی آنچه واقعاً اهمیت دارد تمرکز کنید: ایجاد ارتباطات معنادار و دستیابی به موفقیت بلندمدت.

    منبع رسانه: Grace Leung

  • بارگذاری محتوا از منبع با شکست مواجه شد.

  • جنبه تاریک بازاریابی «همیشه فعال»

    همکاری‌های بی‌پایان و پیوندهای ستاره‌ای هزینه‌ای به‌دنبال داشته‌اند؛ باعث می‌شود برندهای لوکس بیش از حد در معرض نمایش باشند و به‌صورت یکدست و قابل تعویض به‌نظر برسند. آیا صنعت نیاز دارد تا ماشین بازاریابی خود را بازتنظیم کند؟

    یک سیل از کمپین‌های به‌سرستاره، همکاری‌ها و لحظات پرآوازه بازاریابی باعث کاهش بازدهی شده است؛ زیرا مصرف‌کنندگان در تشخیص محتوای یک برند از دیگری دچار مشکل می‌شوند.
    یک سیل از کمپین‌های به‌سرستاره، همکاری‌ها و لحظات پرآوازه بازاریابی باعث کاهش بازدهی شده است؛ زیرا مصرف‌کنندگان در تشخیص یک برند از دیگری مشکل دارند. (کلاژ BoF)

    نوشته

    • Haley Crawford,
    • Diana Pearl

    نکات کلیدی

    • با پیگیری دیده شدن مداوم از طریق پیوندهای ستاره‌ای و لحظات فرهنگی، برندهای لوکس حس فراوانی و خستگی را به‌وجود آورده‌اند، نه جهان‌های متمایز یا آرزوبرانگیز.
    • برندهای موفق بر خودآگاهی و وضوح خلاقانه تمرکز می‌کنند و کمپین‌هایی می‌سازند که هویت اصلی و طنین عاطفی خود را بازتاب می‌دهند، نه صرفاً برای دنبال کردن ویروسی شدن.
    • هم‌زمان با پیشرفت معیارهای بازاریابی فراتر از دیده شدن، موفقیت به‌تدریج وابسته به این است که داستان‌سرایی برند چقدر با ارزش‌ها و درک مصرف‌کنندگان هم‌راستا باشد، نه فقط به میزان توجهی که جذب می‌کند.

    زمانی که جیمی چُو کمپین پاییز ۲۰۲۵ خود را با حضور سیدنی سوئینی رونمایی کرد، برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی انتخاب این ستاره را سرزنش کردند؛ چرا که پس از تبلیغ جنجالی «جینز خوب» آمریکن ایگل که این بازیگر در آن حضور داشت، این تصمیم به‌نظرشان نامناسب می‌آمد. اما این مسأله مسأله‌ای گسترده‌تر در صنعت لوکس را نشان داد: شیوع یکسانی.

    کمپین جیمی چُو که در آن سوئینی به‌عنوان «کاراکترهای» مختلف برای نشان دادن لوازم جانبی گوناگونش ظاهر شد، دومین بار بود که برند این بازیگر را تحت نور قرار داد (اولین بار در تابستان ۲۰۲۴). این کمپین همچنین یکی از بسیاری از کمپین‌های با حضور این ستاره بود که چهره‌ی برندهای مختلفی همچون خطوط زیبایی Laneice و Dr. Squatch بوده است. و در حالی که تنوع خط کفش‌های جیمی چُو را نشان می‌داد، کمپین عمدتاً فاقد زاویهٔ روایتی بود که آن را از دیگر کمپین‌های لوکس متمایز می‌کرد.

    چند ماه پیش، Givenchy کمپین پاییزی خود را که اولین بار تحت رهبری خالق جدید سارا برتون بود، با حضور مدل کایا گربر که همانند سوئینی در تعداد بی‌شماری از کمپین‌های برندها از مانگو تا DKNY دیده شده است، به نمایش گذاشت. این آگهی‌ها قصد داشتند رابطهٔ خلاقانهٔ زنان در محیط کار را نشان دهند و لحظاتی به‌نظر صادقانه بین گربر و کارگردان کمپین، هالینا راین، با دست‌نامه در دست، به تصویر بکشند.

    این مثال نشانگر مشکلی بزرگ‌تر در صنعت است. کتاب‌ راهنمای بازاریابی لوکس — ترکیبی از همکاری‌های پرزرق و برق و کمپین‌های به‌سرستاره، نمایش‌های صحنه‌پذیر برجسته با حضور اینفلوئنسرهای به‌روز و هم‌سویی با دارایی‌های فرهنگی داغ، چه «Wicked» باشد و چه US Open — بازدهی کاهشی به‌بار می‌آورد.

    برای بسیاری از برندها، بازاریابی به یک بازی بی‌پایان برای کسب برتری در جذب توجه مصرف‌کننده تبدیل شده است، به‌قیمتی از خلاقیت و روایت‌سرایی جذاب. در نتیجه، خریداران که گزینه‌های بی‌پایانی برای سرگرمی دارند، یاد گرفته‌اند برندها را نادیده بگیرند.

    «ما در عصر شلوغی محتوا زندگی می‌کنیم»، گفت هالی سوپرانو، مشاور ارشد بازاریابی اینفلوئنسر برای پلتفرم خلاقیت‌نقش‌ساز Traackr. راه‌حل این است که «روی روایت‌های کمتر ولی استراتژیک تمرکز کنیم تا واقعاً مخاطب بتواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند و احساسی را تجربه کند»، او افزود.

    مضروب توسط لوکس

    در میانهٔ رکود لوکس، در حالی که نگرش مصرف‌کنندگان آمریکا در نوامبر به پایین‌ترین سطح تاریخ خود نزدیک می‌شد، بازاریابان برای بقا به دنبال جلب توجه شدند.

    اما این استراتژی برای بسیاری از برندها نتیجه معکوس داشته و احساس می‌کند که لوکس دیگر ارزش هزینه را ندارد. جریان بی‌پایانی از کپسول‌ها، مجموعه‌ها و همکاری‌ها — که همگی از طریق نمایش‌های بی‌شمار، فرش سرخ و فعال‌سازی‌ها بازاریابی می‌شوند — برای مصرف‌کنندگان به‌مانند یک مه‌آلودی تبدیل شده است؛ آن‌ها به‌ سختی می‌توانند پیگیری کنند که چه کسی محتوای مشاهده‌شده را منتشر می‌کند یا چه چیزی یک برند را از دیگری متمایز می‌کند.

    یا همان‌طور که رئیس ساعت‌ها و جواهرات شانل، فریدریک گرانژیه، در مصاحبه‌ای برای روزنامهٔ سوئیسی Le Temps گفت: «مصرف‌کنندگان از ضربه‌خوردن توسط لوکس خسته شده‌اند.»

    به‌جای رقابت برای ویروسی شدن در کوتاه‌مدت، برندهایی که در این محیط اشباع‌شده برجسته می‌شوند، بر آنچه آن‌ها را متمایز می‌کند تمرکز می‌کنند — به‌عبارت دیگر، روی آنچه در مقابل آن‌ها قرار دارد.

    «تا حدودی باید ساده‌سازی کنید»، گفت میلتون پدرزا، بنیان‌گذار و مدیرعامل مشاوره‌گر Luxury Institute.

    به‌عنوان مثال، کمپین اکتبر Moncler که با حضور رابرت دی‌نِرو و آل پچینو اجرا شد، بر ارزش اصلی برند — گرما — تکیه کرد و این را به دوستی چنددهه‌ای بین این دو بازیگر پیوند داد. با تمرکز بر احساس، برند بر اساس پلتفرم عملکرد برند Launchmetrics، جایگاه برتر رسانه‌های مالک‌دار خود در سال را به دست آورد.

    داستان‌سرایی خودآگاه

    در کمپین سپتامبر برای احیای کیف پدینگتون Chloé که اوج شهرت خود را در اوایل دههٔ ۲۰۰۰ داشت، برند کاندل جنر را به کار گرفت — قدم‌گام در مسیر بسیاری از برندهای دیگر از پرادا تا Alo Yoga.

    با وجود حضور گسترده‌اش، این کمپین به‌طور فوق‌العاده‌ای از سوی مخاطبان پذیرش شد و به موج دوم محبوبیت کیف طراحی‌شده توسط فیبی فیلو کمک کرد. نکتهٔ مخفی؟ جنر در کنار سلبریتی‌های دیگری که در دنیای مد به همان اندازه شناخته‌شده نیستند، از جمله ایمی لُو وود (از سریال «لاله سفید») و خواننده آنا (از گروه کی‌پاپ Meovv) حضور یافت. در این تبلیغات، آن‌ها به‌عنوان پاریسی‌های جذاب نقش‌آفرینی کردند و کیف‌های پدینگتون خود را به‌سبک کلاسیک Chloé در شهر به نمایش می‌گذاشتند.

    این کمپین همچنین مؤثر بود چون فقط نیازی به استخدام این‑دخترها به‌عنوان بخشی از یک کمپین کلیشه‌ای نداشت؛ وضعیت «دخترهای شهر» آن‌ها به‌خودی مرکز DNA کیف است. در واقع، دو دهه پیش، Chloé به‌همین‌صورت از این‑دخترهای آن زمان همچون لینزی لوهن و میگان فاکس استفاده کرد تا به کیف اعتبار بدهد.

    چهره‌های مشهور همچنان جزئی مهم از کمپین‌های موفق هستند، اما نیازی نیست که کل پازل را تشکیل دهند.

    در کمپین بهاری خود به نام «صنعت زبان ماست»، Bottega Veneta به صنایع‌دستی که در بافتن چرم «intrecciato» به کار می‌رود، پرداخته است. این تبلیغات اگرچه شامل نام‌های شناخته‌شده‌ای نظیر جولیان مور، تایلر، The Creator و زدی اسمت بود، اما تمرکز بر داستان‌های آنان دربارهٔ چگونگی استفاده از دست‌های خود در هنر خودشان بود.

    این کمپین همچنین به‌طور خاصی با Bottega Veneta هماهنگ بود. تحت رهبری خلاق ماتیو بلیزی و ادامه‌دار توسط لوزی تروتر، صنایع‌دستی به‌عنوان عنصر مرکزی جذابیت برند شناخته می‌شود؛ به‌خصوص که با گسترش تجاری‌سازی لوکس، این مهارت به‌صورت فزاینده‌ای نادر و تازه به‌نظر می‌رسد.

    «مصرف‌کنندگان می‌خواهند برند آنها را متقاعد کند که برندینگ، فلسفه، ارزش‌ها و زیبایی‌شناسی آن با خودشان هم‌راستا باشد»، گفت هانوشکا تونی، مدیرعامل پلتفرم فروش مجدد لوکس Sellier.

    این استراتژی می‌تواند برای برندهای مبتنی بر روند (و همچنین سازندهٔ روند) نیز مؤثر باشد. Miu Miu با روایت داستان‌هایی که ریشه در جشن زنانگی دارد، به مدت سال‌ها به‌دست‌آوردهای خوبی دست یافته است؛ چه از طریق فروش مینیتاک‌های زنانهٔ جسورانه و دامنه‌حالات، چه از طریق مجموعهٔ رویدادهای «کلوپ ادبی» که در آن زنان به آثار نویسندگان زن می‌پردازند. برای رونمایی ماه آگوست عطر جدید خود، Miutine، این برند عطر را به همراه میکروفن‌های مینیاتوری و مجموعه‌ای از سؤال‌ها برای پاسخ در دوربین به خالقان ارسال کرد؛ به این ترتیب به هواداران ابزارهایی داد تا بازاریابی بدون اسکریپت بسازند که بار دیگر بر تجربهٔ زنانگی متمرکز باشد.

    هوشمندانه‌ترین بازاریابان فرصتی برای تحول می‌بینند. رابرت بورک، مشاور لوکس، گفت که در حالی که این صنعت بدون شک در نقطهٔ تحول قرار دارد، احتمالاً برندها را مجبور می‌کند تا خلاق‌تر شوند و فراتر از سر و صدا به دنبال راه‌هایی برای ایجاد نقاط تماس خاص و به‌یادماندنی باشند که از طریق آن‌ها مشتریان می‌توانند لحظه‌ای واقعی از ارتباط با دنیای برند را احساس کنند.

    «فرمول قدیمی که تا این حد مؤثر بوده و بسیار پیش‌بینی‌پذیر بود، دیگر کاربردی نیست»، گفت بورک. «این فرصت بزرگی است. گاهی این بازنشانی‌های سخت برای همه مفیدند.»

    فریب‌خورده توسط معیارها

    پرهیز از دنبال کردن ویروسی شدن همچنین نیازمند بازنگری در چگونگی ارزیابی موفقیت بازاریابی توسط برندهاست.

    یکی از معیارهای استاندارد بازاریابی در صنعت مد، ارزش رسانه‌های به‌دست‌آمده (Earned Media Value) است که میزان دیده شدن یا ویروسی شدن یک لحظه بازاریابی را محاسبه می‌کند. اما در حالی که این معیار معیار کلی برای تعداد نگاه‌ها به یک آگهی فراهم می‌کند، موفق به انتقال ادراک مصرف‌کننده نمی‌شود.

    به‌طور عمده، این معیارها اطلاعات کمی دربارهٔ این که آیا محتوا منعکس‌کنندهٔ آنچه خالقش می‌خواهد بگوید، می‌دهد؛ به‌جای آن، بر دیده شدن اولویت می‌دهند.

    چندین پلتفرم در حال اصلاح معیارهای خود برای ارائهٔ تصویر کامل‌تری هستند. Launchmetrics در ماه اوت به‌روزرسانی‌ای برای نمرهٔ ارزش تأثیر رسانه‌ای خود اعمال کرد و با استفاده از هوش مصنوعی، گفتگوها و محتوای آنلاین را گردآوری کرده و میزان هم‌سویی لحظات بازاریابی با ادراک مشتری از هویت برند را اندازه‌گیری می‌کند، به گفتهٔ آلیسون برینج، مدیر بازاریابی Launchmetrics.

    ابزار تحلیل هوش مصنوعی BoF به نام Insights Brand Pulse، گفتگوهای پیرامون لحظات مختلف بازاریابی را تجزیه و تحلیل می‌کند. Traackr نیز با نمرهٔ «سرزندگی برند» (Brand Vitality Score) میزان هم‌سویی محتوا با هویت برند را ارزیابی می‌نماید.

    البته، هیچ معیاری به‌تنهایی نمی‌تواند به‌طور کامل نشان دهد که یک کمپین چگونه عمل می‌کند و نمی‌توان آن را «به‌صورت جداگانه» بررسی کرد، گفت الکس روتز، مدیر تحقیق و بینش در CreatorIQ.

  • کلید قطع برنامه‌محور؟ چرا «کنترل RTB» گوگل اضطراب‌آور نیست

    آلیسون شیف نوشته آلیسون شیف

    کُمیک: «نگران نباشید، ساده است»

    در اوایل سپتامبر، گوگل توافق کرد تا دعوای جمعی در کالیفرنیا را حل کند – ادعای به اشتراک‌گذاری اطلاعات شخصی با اشخاص ثالث بدون رضایت – و قول داد ابزاری بسازد که از نشت هرگونه دادهٔ شخصی به حراجی‌های تبلیغاتی جلوگیری کند.

    به عبارت دیگر، این شبیه یک دکمهٔ قطع برای شخصی‌سازی برنامه‌محور است.

    یک اتفاق بزرگ، نه؟ این سؤال را برمی‌انگیزد که چرا تقریباً هیچ‌کس دربارهٔ این موضوع صحبت نمی‌کند.

    کنترل RTB، همان‌گونه که نامیده می‌شود، برای دارندگان حساب گوگل اعمال می‌شود و تمام داده‌های ردیابی را از درخواست‌های مزایده حذف می‌کند، از جمله شناسه‌های شبه‌نامی. یعنی هیچ‌کوکی، آدرس IP، شناسهٔ دستگاه، شناسهٔ کاربری رمزگذاری‌شدهٔ گوگل، جزئیات عامل کاربری یا هر اطلاعات شناسایی‌کنندهٔ دیگری وجود نخواهد داشت. [متن کامل توافق پیشنهادی را اینجا بخوانید.]

    این کمی شبیه صحنه‌ای در فیلم «A Christmas Story» است که پس از آن‌که سگ‌های بامپوس تمام شام بوقلمونی را خراب می‌کنند، خانواده دور میز آشپزخانه خالی و شکسته می‌ایستند و رالفی بزرگ‌سال با صداپیشگی می‌گوید: «بوقلمون نیست! ساندویچ بوقلمون نیست! سالاد بوقلمون نیست! سس بوقلمون نیست! خوراک بوقلمون! بوقلمون به سبک شاه! یا گالون سوپ بوقلمون! تمام شد، تمام شد!»

    بدون تطبیق کوکی، بدون اشتراک‌گذاری داده، بدون هدف‌گیری از طریق RTB برای تبلیغات شخصی‌سازی‌شده – همه این‌ها از بین رفت!

    به‌صورت ناگهانی

    از سوی دیگر، این مکانیزم هنوز وجود ندارد؛ دقیقاً مشخص نیست که چگونه کار می‌کند، این یک گزینه خروج است – یعنی کاربران با حساب گوگل باید به‌صورت دستی آن را فعال کنند تا از اشتراک‌گذاری داده‌ها خارج شوند – و خود توافق‌نامه نیز هنوز نهایی نشده است.

    اولین تاریخ ممکن برای برگزاری جلسه دادگاهی جهت تأیید توافق، ۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۶ است.

    با در نظر داشتن تمام این موارد، تعجبی نیست که این مسئله تحت‌نظر باقی می‌ماند، گفت وکیل حریم‌خصوصی آلن چاپل.

    بله، کنترل RTB در واقع یک «کلید قطع» برای برنامه‌سازی است، او افزود، اما دشوار است که چیزی را در اولویت قرار داد وقتی جزئیات مبهم هستند، زمان‌بندی دور به نظر می‌رسد و مردم با چالش‌های فوری‌تری سر و کار دارند.

    بیانیهٔ رسمی

    اما گوگل خود چه می‌گوید دربارهٔ این همه؟

    علیرغم اینکه گوگل با توافق‌نامه موافقت کرده است، یک سخنگوی گوگل این بیانیه را با AdExchanger به اشتراک گذاشت: «ما داده‌های شخصی را نمی‌فروشیم یا به اشتراک نمی‌گذاریم و پیش‌نهادهای ممنوعیت مزایدهٔ لحظه‌ای سخت‌گیرانه‌ترین در صنعت را در اختیار داریم. خوشحالیم که این پرونده را پشت سر گذاشته‌ایم.»

    به گفتهٔ گوگل، کاربران هم‌اکنون روش‌های متعددی برای مدیریت تنظیمات حریم‌خصوصی خود دارند و گوگل برنامه‌ریزی کرده است تا این گزینه‌ها را در ماه‌های آینده گسترش دهد.

    گوگل به AdExchanger گفت که داده‌های RTB فقط می‌توانند برای تبلیغات استفاده شوند. این داده‌ها هرگز به اشخاص ثالث نامرتبط فروخته یا به‌اشتراک گذاشته نمی‌شوند و گوگل به‌صورت منظم حسابرسی‌ها را انجام می‌دهد تا اطمینان حاصل شود همه از سیاست‌های آن پیروی می‌کنند.

    گوگل همچنین تأکید کرد که هیچ‌گونه اطلاعات شناسایی‌پذیر شخصی در درخواست‌های مزایده گنجانده نمی‌شود و جزئیات حساسی مانند وضعیت سلامت، نژاد، دیدگاه‌های سیاسی یا مکان دقیق به اشتراک گذاشته نمی‌شود. مواردی که به‌اشتراک گذاشته می‌شوند شامل آدرس صفحه، شناسهٔ برنامه و مکان کلی بر پایهٔ گروه وسیعی از کاربران هستند.

    پس، بنظر می‌رسد اینجا چیز خاصی برای دیدن نیست، دوستان. گوگل می‌گوید همه چیز هم‌اکنون تحت (RTB) کنترل است.

    🙏 از خواندن‌تان سپاسگزارم! مطمئنم این گربه از همه چیز خروج می‌کند. همچنان می‌توانید هر نظر یا بازخوردی را به ایمیل allison@adexchanger.com برایم بفرستید.

  • استند بازاریابی عجیب تیمتوش چالامِت برای «Marty Supreme» به سرعت در فضای‌مجازی ویروسی شد

    بازیگر تیمتوش چالامِت ویدیوی تبلیغاتی عجیبی برای فیلم آینده‌اش به اشتراک گذاشت. این کلیپ ۱۸‑دقیقه‌ای شامل جلسه‌ای خیالی از تیم بازاریابی است. این ویدیو صبح زود روز شنبه در شبکه‌های اجتماعی او منتشر شد.

    استند بازاریابی Marty Supreme تیمتوش چالامِت

    این ویدیو فیلم A24 به نام «Marty Supreme» را که برای روز کریسمس برنامه‌ریزی شده است، تبلیغ می‌کند. چالامِت با جدیّت، ایده‌های بازاریابی غیرمنطقی را ارائه می‌دهد. این اقدام باعث ایجاد هیاهوی قابل‌توجهی در فضای آنلاین برای این پروژه شد.

    چالامِت ایده‌های تبلیغاتی عجیبی را ارائه می‌کند

    در ویدیو، چالامِت پیشنهاد می‌کند که نمادهای جهانی را به رنگ نارنجی رنگ‌آمیزی کنیم. او نقاشی‌ای کودکانه از مجسمه آزادی را نشان می‌دهد. تیم خیالی او با جدیت حرفه‌ای به این ایده‌ها گوش می‌دهد.

    سپس او پیشنهاد می‌کند که یک بالون تبلیغاتی بر فراز یک جشنواره موسیقی پرواز کند. این بالون توپ‌های پینگ‌پنگی برنددار را بر سر جمعیت می‌باراند. یکی از اعضای تیم با احتیاط به نگرانی‌های ایمنی اشاره می‌کند.

    چالامِت با جدیّت خطر احتمالی را می‌پذیرد. او استدلال می‌کند که سود فکری ناشی از تماشای فیلم، خطر فیزیکی را توجیه می‌کند. به گفته رویترز، این نوع بازاریابی غیرسنتی برای انتشارهای A24 به‌تدریج رایج‌تر می‌شود.

    بازاریابی غیرسنتی انعکاسی از لحن منحصربه‌فرد فیلم

    این استند با محتوای خاص و خنده‌دار فیلم هم‌راستاست. «Marty Supreme» به‌طور آزاد بر پایه افسانه پینگ‌پنگی مارتِی ریسمن ساخته شده است. چالامِت نقش نسخه تخیلی‌ای به نام مارتِی ماوزر را به عهده دارد.

    این رویکرد بازاریابی بدون استفاده از تبلیغات سنتی، انتظار را تقویت می‌کند. از طریق شبکه‌های اجتماعی، مستقیماً طرفداران را درگیر می‌کند. ویدیو حس اصالت و عدم صیقل دارد که در تضاد با تبلیغات استاندارد استودیویی است.

    تحلیل‌گران صنعت بر این نکته تأکید دارند که این استراتژی به‌طور مؤثری به مخاطبان جوان دست می‌یابد. این ویدیو به‌صورت ارگانیک به اشتراک‌گذاری و پوشش رسانه‌ای منجر می‌شود. موفقیت این ویدیو نشان‌دهنده قدرت کمپین‌های دیجیتالی خلاقانه است.

    استند بازاریابی «Marty Supreme» نشانگر دوران جدیدی در تبلیغات فیلم است. ویدیوی ویروسی تیمتوش چالامِت ثابت می‌کند که خلاقیت اغلب بر بودجه‌های بزرگ پیشی می‌گیرد. این رویکرد منحصربه‌فرد معیار بالایی برای کمپین‌های فیلم‌های تعطیلات تعیین می‌کند.

    یک نکته کلیدی برای شما

    فیلم «Marty Supreme» درباره چه موضوعی است؟

    این فیلم به‌طور آزاد بر زندگی افسانه پینگ‌پنگی مارتِی ریسمن ساخته شده است. تیمتوش چالامِت نقش شخصیتی تخیلی به نام مارتِی ماوزر را ایفا می‌کند. کارگردان این اثر جاش سفدی بوده و تهیه‌کننده آن A24 است.

    «Marty Supreme» چه زمانی اکران می‌شود؟

    این فیلم برای تاریخ ۲۵ دسامبر برنامه‌ریزی شده است. این تاریخ آن را در فصل رقابتی فیلم‌های تعطیلات قرار می‌دهد. کمپین بازاریابی در حال تقویت انتظارات برای این تاریخ اکران است.

    چه بازیگران دیگری در کنار چالامِت در این فیلم حضور دارند؟

    تایلر، خالق (Tyler, the Creator) با نام واقعی‌اش تایلر اوکونما در این فیلم حضور دارد. فهرست بازیگران شامل چندین هنرپیشه برجسته دیگر است. هنوز فهرست کامل بازیگران به‌صورت رسمی منتشر نشده است.

    چالامِت چرا این ویدیو بازاریابی غیرعادی را تولید کرد؟

    به‌نظر می‌رسد این ویدیو بخشی از یک استراتژی تبلیغاتی غیرسنتی باشد. این ویدیو با به‌کارگیری شوخ‌طبعی و خلاقیت، هیاهوی زیادی ایجاد می‌کند. این رویکرد با هویت برند متمایز A24 هماهنگ است.

    آیا تیم بازاریابی موجود در ویدیو واقعی بود؟

    هنوز مشخص نیست که شرکت‌کنندگان بازیگر یا بازاریاب واقعی بوده‌اند. هیچ‌کسی در طول ارائه‌های غیرمنطقی چالامِت نقش خود را ترک نکرد. این ویدیو به‌عنوان یک جلسه واقعی ارائه شد.

  • ما برای «Erewhon نیویورک» در صف ایستادیم و از نزدیک قدرت بازاریابی TikTok را مشاهده کردیم

    نویسندگان جلوی Meadow Lane ایستاده‌اند
    ما جمعیت نیویورکی‌ها را در صف ساعتی برای Meadow Lane جمعه پیوستیم. جردن هارت/بیزینس اینسایدر
    • فروشگاه گورمت Meadow Lane در نیویورک با صفی از مشتریان منتظر باز شد.
    • برخی بیش از ۲۵۰ دلار هزینه کردند، عمدتاً برای غذاهای آماده، و فروشگاه را در TikTok دنبال می‌کردند.
    • ما دیدیم که شبکه‌های اجتماعی چقدر می‌توانند تصمیمات خریدمان را تحت تأثیر قرار دهند — و قدرت بی‌پایان اختصاصی بودن.

    TikTok می‌تواند مردم را متقاعد کند تقریباً هر کاری انجام دهند — حتی ساعت‌ها در باد بایستند تا ناغت‌های مرغ بدون گلوتن به‌قیمت ۱۷ دلار خریداری کنند.

    Meadow Lane، فروشگاهی گورمت در محلهٔ Tribeca شهر نیویورک، جمعه ساعت ۱۱ صبح بازگشایی شد و صفی پر از خریداران مشتاق و گرسنه جذب کرد.

    این فروشگاه که ایدهٔ سرمایه‌گذار خطرپذیر سابق سامی نوسدورف است، پیش از داشتن فضای فیزیکی، پیروان وفاداری داشت. او از ژوئن ۲۰۲۴ دربارهٔ این فروشگاه پست می‌نویسد و برخی از ویدیوهای تست طعم منوهایش به‌سرعت ویروسی شدند.

    «هیچ‌کس به‌جز من به بازاریابی دست نزده است و این تجربه عالی بود. TikTok اصلی‌ترین کانال بازاریابی من است»، نوسدورف در ماه ژوئیه به بیزینس اینسایدر گفت.

    به‌نظر می‌رسد من تبدیل به گزارشگر صف‌ها شده‌ام… @JordanHart99 بررسی کرد افتتاح Meadow Lane، فروشگاه گورمت‌ای که دائماً به‌تاخیر افتاده و به‌خاطر ناغت‌های مرغ ۱۷ دلاری‌اش شناخته می‌شود. او گفت: «اولین کسی که چیزی را امتحان می‌کند یا درباره‌اش پست می‌گذارد، همیشه مهم است» pic.twitter.com/LiE1o81x9x

    — آلیس تکوتزکی (@ATecotzky) ۱۴ نوامبر ۲۰۲۵

    به‌نظر می‌رسد استراتژی او مؤثر است. قدرت ستاره‌ای نوسدورف که بیش از ۱۳۰٬۰۰۰ دنبال‌کننده در TikTok دارد، در اولین روز کسب‌وکار صفی عظیم را به وجود آورد. او در دنیای تجارت و مالی کاملاً تازه‌کار نیست — بر اساس فوربس، دارایی خانوادگی‌اش در سال ۲۰۱۴ برابر ۱٫۶ میلیارد دلار بود و نام Meadow Lane به یک خیابان بسیار شیک در همپتونز اشاره دارد.

    نوسدورف پیش از این اشاره کرد که فرآیند صدور مجوز و «بیوروکراسی» باعث تأخیر در افتتاح شد. اگرچه برخی در شبکه‌های اجتماعی پرسیدند که آیا فروشگاه هرگز باز خواهد شد، جمعیتی که بیرون از Meadow Lane جمع شد دو نکته را نشان داد: برخی معتقدان تا انتها وفادار ماندند، یا نیویورکی‌ها برای هر چیزی صف می‌کشند.

    «من چندین صاحب‌کار در نیویورک را ندیده‌ام که به‌واسطه افتتاح کسب‌وکار خود دنبال‌کننده‌ای این‌چنین بسازند، و ما فقط برای تجربه اینجا هستیم»، ۲۱‑ساله‌ای که جای خود را در صف از ساعت ۸ صبح رزرو کرده بود، به بیزینس اینسایدر گفت.

    مانند او و ده‌ها نفر دیگر، ما در هوای پاییزی بادآلود برای ایستادن در صفی که تا انتهای بلوک کشیده بود، شجاعت کردیم.

    محله برای سر و صدای Meadow Lane آماده بود

    نشان
    چند نفر از صف‌کشندگان ساکن محله بودند. آلیس تکوتزکی/بیزینس اینسایدر

    ما پیش از قدم گذاشتن روی بلوک، شواهدی از فروشگاه ۲۳۲۰ فوت مربعی را مشاهده کردیم؛ یک فروشگاه لباس نزدیک سعی می‌کرد از هجوم خریداران که خیابان گریتویچ را به خود اختصاص داده‌اند، بهره‌برداری کند. چندین خریدار گفتند که در این منطقه ساکن‌اند، اما ساکنان دیگر ترایبه‌کا نمی‌دانستند چرا این‌قدر افراد ۲۰‑ و ۳۰‑ساله مدرن در اطراف جمع شده‌اند.

    جکی که گفت ۴۵ سال در این محله زندگی می‌کند، از ما پرسید چرا همه در صف هستند.

    «فکر می‌کنم فقط یک فروشگاه خواهد شد»، او پس از توضیح ما گفت، که به‌نظر کمی سردرگم بود. او نسخه‌های متعددی از این نوع فروشگاه را که در محله ظاهر شد، و همچنین نمونه‌های شکست‌خوردهٔ آن‌ها را دیده است، اما گفت که این سطح از هیجان منحصر به‌فرد است.

    سازندگان محتوا، دانشجویانی که از زمان استراحت میان کلاس‌ها استفاده می‌کردند، و افرادی که به‌روش آزادانه به کار از راه دور می‌پرداختند، در صف حضور داشتند.

    «من عاشق این‌ام که با همه در این صف نقش بیکاری را بازی کنم. همه می‌گویند: «ما نمی‌دانیم شغل چیست»»، ریبکا شیدر، ۲۸ ساله که جمعه از خانه کار می‌کند، گفت.

    اما دیگران، مانند یک مشتری ۲۶ ساله که با ما مصاحبه کرد، حتی سعی نداشتند افتتاح Meadow Lane را در برنامهٔ کاری خود جای دهند: «اینکه مجبور شوم به رئیسم ۵۰ ساله توضیح دهم که برای رفتن به یک فروشگاه مواد غذایی کارم را مرخص می‌شوم، واقعا چیز دیگری بود.»

    صف ساعت‌ها پیش از زمان افتتاح شکل می‌گرفت

    آدم‌های نگهبان در ورودی
    کارکنان تعداد افراد حاضر در فروشگاه را در هر لحظه محدود می‌کردند. آلیس تکوتزکی/بیزینس اینسایدر

    نگهبانان امنیتی گفتند که در ابتدا تنها ۱۵ نفر را همزمان به داخل فروشگاه می‌پذیرند، اما این عدد را حدود ساعت ۱۱:۳۰ صبح به ۱۷ نفر افزایش دادند و انتظار داشتند تعداد به‌تدریج در طول روز رشد کند. نوسدورف در یک ویدئوی تقریباً شش دقیقه‌ای در TikTok که روز چهارشنبه منتشر کرد، گفت تعداد اقلام خرید هر شخص محدود شده است و نگهبانان اعلام کردند که خریداران می‌توانند یک سبد حصیری پر کنند.

    Meadow Lane شبیه یک فروشگاه موقت یا تخفیف ویژه نیست — انتظار می‌رود به‌طور مستمر باز بماند و هر روز بسیاری از همان محصولات را ارائه دهد. با این حال مردم هنوز زمان گرانبهای خود را برای قدم زدن در قفسه‌ها در روز افتتاح صرف کردند.

    «اینکه اولین نفری باشید که چیزی را امتحان می‌کند یا دربارهٔ آن پست می‌گذارد همیشه مهم است، چون به‌گونه‌ای نظرات و جنبهٔ بصری آن را شکل می‌دهید»، شنویدر گفت.

    یک مشتری ۲۹ ساله گفت که او به‌سختی احساس می‌کند که یک روز دیگر صبر کند تا بفهمد آیا فروشگاه واقعاً شایستهٔ این سر و صدا است یا نه.

    به‌نظر می‌رسید بسیاری از خریداران از طریق ویدئوهای نوسدورف احساس ارتباط می‌کردند

    زن با کلاهی از Meadow Lane
    مردم با کالاهای تجاری و غذاهای آماده از فروشگاه بیرون رفتند. آلیس تکوتزکی/بیزینس اینسایدر

    بسیاری از صف‌کشندگان ماه‌ها نوسدورف را در TikTok دنبال می‌کردند و گفتند مهارت او در شبکه‌های اجتماعی کلید محبوبیت عمدهٔ فروشگاه پیش از این‌که کسی حتی قدمی به داخل بگذارد، بوده است.

    «او کار فوق‌العاده‌ای در انتقال مسیر خود برای افتتاح این فروشگاه در TikTok انجام داد»، یک کارمند ۴۱ ساله گوگل گفت. «این باعث می‌شود احساس کنید بخشی از این فرایند هستید. فکر می‌کنم این نکته مهمی است. او همچنین در تمام چالش‌های مختلفی که همراه با افتتاح این فروشگاه بود، بسیار شفاف بود.»

    ساکن لس‌آنجلس گفت مردم در آنجا نیز دربارهٔ افتتاح این فروشگاه صحبت می‌کردند و آن را با Erewhon مقایسه می‌کردند، زنجیره فروشگاه‌های لوکس که اسموتی‌های ویروسی‌اش در کل کالیفرنیا رواج یافته‌اند.

    «فکر می‌کنم این Erewhon جدید نیویورک است»، یک مشتری گفت.

    نمونه‌های ناغت‌های مرغ ویروسی برای صف طولانی تهیه شد

    ناغت‌های مرغ روی سینی
    کارکنان نمونه‌های ناغت‌های مرغ بدون گلوتن که بحث‌برانگیز بود را توزیع کردند. آلیس تکوتزکی/بیزینس اینسایدر

    صف با گفتگو دربارهٔ تردی، قیمت و موجودی ناغت‌های مرغ بدون گلوتن سر و صدا می‌کرد. بسیاری از افرادی که با ما صحبت کردیم گفتند این اولین محصولی بود که قصد خرید آن را داشتند.

    خوشبختانه نیازی نبود تا برای تست طعم خودمان منتظر بمانیم. پس از مدتی، کارمندان سینی‌های نقره‌ای حاوی ناغت‌های مرغ را که با سس خردل عسل و سس باربیکیو سرو می‌شد، از صف انداختند. (به‌نظر می‌رسید کارمندان حتی یک تکه یا خردهٔ نان‌بری بدون گلوتن بر روی کت‌دوخطی خود ندارند.)

    خریداران همچنین دربارهٔ ترکیبات پاک‌سازی شدهٔ غذاها بسیار صحبت می‌کردند. به‌نظر می‌رسد نوسدورف مخاطبان خود را به‌خوبی می‌شناسد؛ تقریباً برای هر محصول فهرست ترکیبات ساده‌ای دارد. برای ناغت‌ها، او از یک الهام‌بخش کلاسیک بهره‌برد: مک‌دونالد. او توضیح داد که گوشتی تاریک را خرد کرده و ناغت‌ها را با پوشش خشکی بدون گلوتن می‌پوشاند که طعم بدون گلوتن ندارد.

    «من به‌ مدت ۱۶ سال رژیم بدون گلوتن را دنبال می‌کنم و هشت ماه پیش او را در ویدئویی دیدم که با مری‌دیت از Wishbone Kitchen ناغت‌های مرغ بدون گلوتن را امتحان می‌کرد»، الکسیس دکر، ۲۶ ساله گفت، ارجاع به یک خالق محتوای غذایی دیگر. «از آن زمان من مشترک‌ام و منتظر این افتتاح بودم.»

    به‌نظر نمی‌رسید کسی نسبت به قیمت ۱۷ دلاری نگرانی خاصی داشته باشد.

    ناغت‌ها نظرات متنوعی دریافت کردند. یک نفر گفت «لذیذ» بود، اما یک جوان ۱۸ و ۱۹ ساله که لباس‌های میو میو و کانادا گوز پوشیده بود، به‌نظر نمی‌رسید که تحت‌تاثیر باشد.

    «همه چیز خوب بود، همه چیز مرتب بود»، ۱۹‑ساله‌ای که این محصولات خوشمزه را بر سر سفره‌اش داشت، به ما گفت.

    چند نفر بودجهٔ سفت‌وکشتی داشتند

    زنی که در Meadow Lane خرید می‌کند
    ما به‌قدری طولانی صبر نکردیم که داخل شویم، اما از طریق پنجره‌ها به‌ طور کمی ترسناک نگاهی به داخل داشتیم. آلیس تکوتزکی/بیزینس اینسایدر

    هم‌زمان با خروج خریداران با سبدهای بزرگ حصیری، مجموع هزینه‌ها به‌سرعت افزایش یافت. افراد در صف به‌وضوح دربارهٔ بودجهٔ خود صحبت کردند: برای بسیاری، این مفهوم وجود نداشت.

    چند نفر به ما گفتند که محدودیت‌های مالی دارند، مانند ایو سُرکین که نمی‌خواست بیش از ۷۰ دلار هزینه کند، و یک زوج که گفتند نمی‌خواهند مجموعاً بیش از ۲۰۰ دلار خرج کنند.

    نیمهٔ اول این زوج ابتدا گفت که حاضر است «هر هزینه‌ای» بپردازد، تا اینکه دوستش به او یادآوری کرد که این برای افتتاح یک فروشگاه مواد غذایی غیرواقعی است.

    «سالاد مرغ THE» نیز گزینهٔ محبوبی بود

    سالاد مرغ Meadow Lane
    سالاد مرغ THE. جردن هارت/بیزینس اینسایدر

    تقریباً هیچ‌کس جز چند عدد انبه و آناناس برش‌خوردهٔ ارگانیک از فروشگاه خارج نشد. بسیاری با «سالاد مرغ THE» که به‌نظر می‌رسید همانند سایر سالادهای مرغ خوشمزه باشد، بیرون رفتند. سایر آیتم‌های پرطرفدار شامل سالاد تخم‌مرغ، کاسۀ سوشی میسو سالمون، و یک آب‌میوه صورتی به‌قیمت ۱۵ دلار ساخته‌شده از هندوانه، نارگیل، آب، توت‌فرنگی، آب لیمو و نمک هیمالیا بود.

    نوزده‑ساله‌ای که کتبۀ کانادا گوز بر تن داشت گفت این آب‌میوه «خوب» بود، اما چیزی که او دوباره برای صف کشیدن منتظر می‌ماند نبود.

    محصولات خریداری‌شده بزرگ بودند و فاکتورهای خرید طولانی شدند

    کیسه‌ای از اقلام Meadow Lane
    برخی خریداران صدها دلار برای غذاهای آماده خرج کردند. جردن هارت/بیزینس اینسایدر

    خریداران یکی‌یکی از فروشگاه بیرون می‌آمدند، کیف‌های آبی و سفید شطرنجی در دست داشتند. برخی از آن‌ها با اشتیاق به دیگران در صف نشان می‌دادند چه خریدی داشته‌اند، همان‌طور که صندلی‌های بیرونی محدود به‌سرعت پر می‌شدند.

    یکی از اولین خریداران که بیرون رفت، مردی ۳۴‑ساله، ۲۰۱٫۴۲ دلار صرف یک دسته بزرگ از کالاهای بسته‌بندی‌شده کرد. او صابون ظرف‌شویی، یک سالاد، ناغت‌ها و موارد دیگر خرید. اگرچه از اقلام خود راضی بود، مایکل گفت پرداخت این مبلغ بیش از انتظارات او برای خرید مواد غذایی بود.

    خریدار ۲۱‑ساله‌ای که از ساعت ۸ صبح صبر کرده بود، گفت مجموع کل خریدش کمی بیش از ۱۰۰ دلار بود؛ او در حین باز کردن ناغت‌های مرغ، یک لقمه چشید و صدای تردی آن را ضبط کرد.

    یک خریدار دیگر فاکتور طولانی‌ای نشان داد که شامل بیش از یک دوجین کالا بود و مجموعاً ۲۶۲ دلار شد؛ شامل یک خوراک بوقلمون ۱۲ دلاری، دیپ پیاز کاراملیزه ۲۱ دلاری، و چیپس تورتیلا ۱۴ دلاری.

    آیا Meadow Lane «ارزشش را دارد» یا نه، بطور قطع سؤال ذهنی است. اما آنچه برای ما واضح شد این است که یک تیک‌توک مؤثر می‌تواند مردم را متقاعد کند که می‌خواهند، حتی نیاز دارند، تقریباً هرچیزی را بخواهند و خریداری کنند.

    و جذابیت اولین بودن — و این که دیگران بدانند شما اولین بوده‌اید — همچنان به همان اندازه قدرتمند است.